کوتی کوتی در ارمنستان

کوتی‌کوتی در ارمنستان

کوتی‌کوتی در ارمنستان 960 720 فرهاد حسن‌زاده

جمعه ۱۹ اکتبر برای من روز مهمی بود. می‌بایست برای بچه‌های ارمنی که در مدرسه‌شان زبان فارسی را می‌آموختند قصه می‌خواندم. این برنامه در کتابخانه بین‌المللی «خنکوآپر» ارمنستان انجام می‌شد. در این کتابخانه که به مناسبت هشتادوپنج سالگی‌اش مراسمی برگزار می‌کرد، چند سالن مخصوص وجود داشت. سالن‌هایی برای کتاب‌های ارمنی به تفکیک گروه‌های سنی، سالن کتاب‌هایی به زبان‌های غیر ارمنی مثل انگلیسی و روسی و فرانسه و آلمانی و طبقه‌ی بالای این سالن اتاق ایران قرار داشت. (توی پرانتز بگویم که گوشه‌ای از اتاق ایران چند قفسه از کتاب‌های چینی زبان از راه رسیده و برای خودشان جا باز کرده بودند.) در اتاق ایران فرشی پهن بود و قفسه‌ها پر از کتاب‌های ایرانی بود. کتاب‌های کانون پرورش فکری بیشتر از همه به چشم می‌آمد. و البته عروسک‌ها هم بودند. همان دارا و سارایی که قرار بود تبدیل به یک نماد شوند. چند سری کتاب دیگر هم بود مثل مجموعه‌ای که نشر تکا چند سال پیش گزیده‌هایی از نویسندگان و شاعران ایران منتشر کرده بود و گزیده‌هایی از نشر نیستان. البته تعدادی هم کتاب‌های متفرقه‌ای که معلوم نبود از کجا به این‌جا رسیده‌اند.
قرار بود در اتاق ایران برای بچه‌ها قصه‌گویی کنم. انتخاب قصه کار سختی بود. سطح زبان بچه‌ها را نمی‌دانستم و گروه سنی‌شان متنوع بود. از سه مدرسه قرار بود بچه‌ها را بیاورند. چند دختر جوان هم از دانشگاه آمده بودند که زبان فارسی می‌آموختند. چون بچه‌ها همزمان نیامدند ما با موسیقی شروع کردیم. یکی از دخترها نی‌لبک زد. یکی هم قره‌نی یا چیزی شبیه به آن. بالاخره همه که جمع شدند کارم را شروع کردم. خوشبختانه خانم آرمینا هم بود. او مترجم رایزنی فرهنگی ایران و استاد زبان فارسی در دانشگاه بود. خانم آرمینا مرا معرفی کرد. سلام و احوالپرسی کردم. از واکنش‌های چهره‌شان فهمیدم که حدسم درست بوده. زبان فارسی‌شان در حد قصه شنیدن یا لااقل قصه‌های طولانی شنیدن نبود. پس رفتم سراغ کوتی‌کوتی و او را معرفی کردم. عروسکش را نشان دادم و گفتم این کوتی‌کوتی است. یک بچه‌ هزارپا که به اندازه پاهایش ماجرا دارد. کتاب‌هایش را هم یکی یکی معرفی کردم.


من تجربه قصه‌گویی ندارم. ولی پیشترها مدتی نمایش کودک کار کرده بودم. اینجا تلفیقی از قصه‌گویی و قصه‌خوانی اجرا کردم. قصه‌ی اول را که خواندم واکنش‌ها خوب بود. آرمینا هم بند به بند قصه‌ها را به زبان ارمنی ترجمه می‌کرد. در حقیقت کار را کامل می‌کرد. خنده روی لب‌های بچه‌ها شکفته بود. بعد برایشان سازدهنی زدم. فکر کردم حالا که اینجا کشور موسیقی است و من خودم هم به موسیقی علاقه دارم چرا این کار را نکنم. موسیقی بچه‌ها را به وجد می‌آورد و از خستگی کلام قصه‌گو بیرون می‌کشید. قصه‌های دوم و سوم را هم خواندم. وسط‌های قصه البته جاهایی که لازم بود توضیح می‌دادم. مثل درباره بازی اتل متل توتوله یا گرگم به هوا. فکر کردم شاید این قصه‌ها خیلی کودکانه باشند و نوجوان‌ها و جوان‌ها خسته شوند. برای آنها قصه‌ای از کتاب «بندرختی که برای خودش دل داشت» را خواندم. ماجرای خواستگاری نخود از لوبیا را خواندم. خیلی بهشان چسبید. بعد نوبت به بچه‌ها رسید. حالا آنها چیزهایی برای ارایه داشتند. چیزهایی که در مدرسه یاد گرفته بودند. از متن‌های فارسی. از شعرهای کودکانه‌ی امروز شاعران حی و حاضر تا شعرهایی از حافظ و خیام و فردوسی و سعدی. در لحن بعضی‌ها چیزی نبود جز حفظ کردن یک ربات، ولی بعضی‌ها با احساس می‌خواندند و مرا به شوق می‌آوردند. آنها ایرانی نبودند ولی نوشته‌های کشور مرا می‌خواندند. و این خیلی جالب و در عین حال غرور انگیز است. بعد نوبت به عکس رسید و امضای چند کتاب برای بچه‌های کلاس فارسی مدرسه.

    روزی روزگاری

    فرهاد حسن‌زاده

    فرهاد حسن زاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان‌های کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگ‌زدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند او همواره به فعالیت هنری‌اش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامه‌نویسی و موسیقی می‌پرداخت؛ اما در اواخر دهه‌ی شصت با نوشتن چند داستان‌ و شعر به شکل حرفه‌ای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن‌زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گام‌های بلندتر و ارتباط موثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد…

    دنیای کتاب‌ها... دنیای زیبایی‌ها

    کتاب‌ها و کتاب‌ها و کتاب‌ها...

    فرهاد حسن‌زاده برای تمامی گروه‌های سنی کتاب نوشته است. او داستان‌های تصویری برای خردسالان و کودکان، رمان، داستان‌های کوتاه، بازآفرینی متون کهن و زندگی‌نامه‌هایی برای نوجوان‌ها و چند رمان نیز برای بزرگسالان نوشته است.

    ترجمه شده است

    به زبان دیگران

    برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه شده و برخی در حال ترجمه به زبان عربی و دیگر زبا‌ن‌هاست. همچنین تعدادی از کتاب‌هایش تبدیل به فیلم یا برنامه‌ی رادیو تلویزیونی شده است. «نمكی و مار عينكي»، «ماشو در مه» و «سنگ‌های آرزو» از كتاب‌هايي هستند كه از آن‌ها اقتباس شده است.

    بعضی از ویژگی‌های آثار :

    • نویسندگی در بیشتر قالب‌های ادبی مانند داستان كوتاه، داستان بلند، رمان، شعر، افسانه، فانتزی، طنز، زندگينامه، فيلم‌نامه.
    • نویسندگی برای تمامی گروه‌های سنی: خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال.
    • خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيك‌های ادبی خاص و متفاوت.
    • خلق آثاری كه راوی آن‌ها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايت‌هايی مملو از تصویرسازی‌های عینی و گفت‌وگوهای باورپذير.
    • پرداختن به موضوع‌های گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچه‌های بی‌سرپرست يا بدسرپرست و…
    • پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده می‌شود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتی‌ـ‌روانی و…
    • تنوع در انتخاب شخصیت‌های محوری و كنشگر (فعال). مشخصاً دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی می‌کنند.
    • بهره‌گیری از طنز در کلام و روایت‌های زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
    • زبان ساده و بهره‌گیری اصولی از ویژگی‌های زبان بومی و اصطلاح‌های عاميانه و ضرب‌المثل‌ها.

    او حرف‌های غیرکتابی‌اش را این‌جا می‌نویسد.

    به دیدارش بیایید و صدایش را بشنوید