بایدها و نبایدهای طنز نویسی

بایدها و نبایدهای طنز نویسی

بایدها و نبایدهای طنز نویسی 564 712 فرهاد حسن‌زاده

سالی ای. برسلین| ترجمه مژگان کلهر

روزی نویسنده‌ی موفق کتاب‌های چگونه داستان بنویسیم به من گفت که هیچ چیزی سخت‌تر از  نوشتن یک مطلب طنز نیست. چون مهارت و استعداد خاصی می‌خواهد که شخص باید با آن متولد شده باشد تا بتواند مردم را بخنداند.
البته من مخالفم و فکر می‌کنم هر کسی که تا کنون با شنیدن لطیفه‌ای خندیده باشد بدون آن‌که لازم باشد نکته‌ طنز نهفته در آن را برایش توضیح بدهند استعداد طنز داد. خوانندگان برای دریافتن خنده‌ی داستانی کمتر روی طنزهای موفق امروز تامل می‌کنند. در حالی که مثل بقیه‌ی رشته‌های نویسندگی فنون طنز را نیز باید آموخت. طنزنویس تنها با دقیق شدن به مردم اطرافش و گوش کردن به آنها در جریان وقایع روزمره می‌فهمد که چه چیزی موجب خنده می‌شود.
من خودم طبعاً آدم بامزه‌ای نیستم و از این جهت به دلایلی بسیار نگرانم اگر هواشناس وضعیت هوا را کمی بارانی همراه با وزش بادی ملایم پیش‌بینی کند، پنجره‌ها را می‌پوشانم و به طبقه‌ی بالا می‌روم. بنابراین وقتی دو سال پیش سردبیر روزنامه‌ای که من به عنوان خبرنگار در آن کار می‌کردم پرسید دوست دارم ستون هفتگی طنز را بنویسم یا نه. من مطمئن نبودم ولی حالا کلی آثار طنز دارم.

باید و نباید های طنز نویسی

  • باید به کتابخانه بروید و کتابها یا مطالب طنزی را که طنزنویسان مشهور معاصر نوشته‌اند بخوانید شگردهای این نویسندگان را با هم مقایسه کنید و ببینید که چه در چنته‌شان دارند. یادداشت کنید که چه صفحه یا بندهایی شما را وادار می‌کند که با صدای بلند بخندید و چه سطرهایی انگیزه‌ی خنده را در شما از بین می‌برد.
  • باید درباره مکانهای روزمره‌ای بنویسید که خوانندگانتان با آنها آشنا باشند و بتوانند مجسمشان کنند. یک مطلب طنزآمیز درباره مدل هواپیماسازی برای مجله سرگرمی مناسب است. اما اگر می‌خواهید مخاطبهای بیشتری جذب کنید سراغ موضوع‌هایی بروید که همه‌ی مردم می‌پسندند. مثل خرید کردن از فروشگاهی شلوغ یا گیر افتادن در ترافیکی سنگین.
  • باید از روشهای جدید و متداول روز در طنزتان استفاده کنید. مثلاً لطیفه‌های «فیل» که چند سال پیش خیلی مشهور بودند ممکن است برای نسل طرفداران دیلبرت که از خواندن طنز درباره شخصیت‌های حقوقی آمریکا لذت می‌برند چرند و بیمزه به نظر برسد.
  • باید به زندگی از زاویه‌ی جدیدی نگاه کنید. وقتی تمام روز بدشانسی می‌آورید، به جای شکوه و شکایت، سعی کنید نکته‌های طنز را در هر چیزی که بد پیش رفته پیدا کنید. موش‌کوری که از زیر بوته‌های گوجه‌فرنگی شما سر در می‌آورد می‌تواند برای خلق طنزی درباره باغبانی، بزرگترین شخصیت کاریکاتوری باشد.
  • نباید از «اغراق» یا بزرگنمایی واقعیت بترسید. شگردی که خیلی از طنزنویسان موفق از آن استفاده می‌کنند؛ برای مثال توصیفی از «دیوباری» طنزنویس و هجونویس مشهور را بخوانید که به شیوه‌ی زیبایی از اغراق استفاده کرده است.
  • باید در نوشته‌تان از شگرد «دست‌کم گرفتن» که عکس اغراق است استفاده کنید. مثلا اتاق هتل به اندازه‌ی یک قوطی کبریت بود.
  • نباید اولین نکته‌ طنزی را که به ذهنتان می‌رسد بنویسید. حتی اگر مطمئن باشید که خیلی خنده‌دار است. بهتر است چندین بار به شکلهای گوناگون نکته طنزش را بنویسید و بعد بهترینش را انتخاب کنید. آن وقت حتما تعجب می‌کنید که چطور بیشتر به جای اولین فکر طنزی که به ذهنتان رسیده از فکر دیگری استفاده می‌کنید.
  • باید از روش «تشبیه» برای اثبات حرفتان استفاده کنید. «عکس‌العمل آنها در برابر نوشته من عین برخورد گیاهخواران با گوشت گاو بود.» یا «وقتی آن کک را لابه‌لای موهای سگم پیدا کردم، تمام بدنم مثل آدم لختی که میان بوته‌های گزنه گیر کرده باشد، خارش گرفت.»
  • می‌توان از روش نقل یک جمله جدی در متنی طنزآمیز استفاده کرد. «وقتی هربرت در کمال حیرت یک انگشتر نامزدی دوقیراطی به من هدیه کرد، مدتها گریه کردم.» (چون الماسش چیزی جز یک خرمهره‌ی سنگین نبود.)
  • نباید از هر یک از نکته‌های بالا بیش از حد استفاده کنید، چون آن وقت نوشته‌تان اصلاً خنده‌دار نمی‌شود.
  • باید عنوان خنده‌داری برای مطلبتان پیدا کنید. خوانندگان باید بتوانند با یک نگاه متوجه شوند که قصد نویسنده این است که آنها را بخنداند. عنوانی مثل «ملاقات من از مطب دندانپزشکی» طنزی در خود ندارد، درحالی که خواننده با دیدن عنوان «من از زیر دست او زنده بیرون آمدم» منتظر است که نوشته طنزی را بخواند. علاوه بر این عنوانِ طنزآمیز و جذاب خیلی سریعتر توجه سردبیر یا ناشر را جلب می‌کند.
  • باید بعد از تمام کردن نوشته‌تان به صندلی تکیه بدهید و آن را چندبار بخوانید و تغییر دهید تا خنده‌دار و خنده‌دارتر شود. ببینید خط یا بندی از نوشته می‌تواند خنده‌دارتر شود؟ یا آنچه نوشته‌اید خنده‌دارترین حالت آن نوشته است.
  • نباید یک نوشته‌ی طنز را با کلمه‌های جدی تمام کنید. آخرین جمله نه تنها باید متن را به نتیجه برساند بلکه باید لبخند را روی لبهای خواننده باقی بگذارد. من مطلب را که درباره‌ی شرط‌بندی نوشته بودم، این طور به پایان رساندم. «راه خوبی را کشف کرده‌ام. شرط‌بندی. هر روز با جیب پر از خانه بیرون می‌زنم و شب آس‌وپاس به خانه برمی‌گردم.»
  • باید به‌خاطر داشته باشید که فهم طنز درونی است. نوشته‌ای که شما فکر می‌کنید طنزی واقعی است و به هنگام خواندنش شانه‌هایتان از خنده تکان‌تکان می‌خورد، ممکن است بعضی‌ها را فقط وادارد که با دهان بسته لبخند بزنند. در حالی که وقتی مطلب دیگری به نظر شما فقط کمی جذاب می‌رسد، ممکن است از خنده اشک دیگران را در بیاورد.
  • باید بدانید فوریتها کار را سخت می‌کنند. اگر هدفتان نوشتن یک ستون طنز در مجله‌ای هفتگی است به خاطر داشته باشید که زمانی هم می‌رسد که با آنفولانزا دست و پنجه نرم کنید یا افسرده شوید. در این مواقع اگر طنز آخرین چیزی باشد که به آن می‌اندیشید بهتر است از حالا مسئولیت بخش دیگری را بپذیرید.
  • باید قبل از آنکه مطالب طنزتان را به سردبیر بدهید آن را برای دوستان صمیمی و خویشاوندان نزدیکان بخوانید و به دقت عکس‌العملهایشان نگاه کنید به اینکه چه وقت می‌خندند یا نمی‌خندند. به شما کمک می‌کند که نقاط ضعف مطلب‌تان را بهتر بشناسید.
  • باید به خاطر داشته باشید که اگر چه شیوه‌های طنزنویسی هرسال ممکن است تغییر کند، چیزی که همیشه همانطور ثابت می‌ماند این است که مردم خنده را دوست دارند.
  • منبع: سروش نوجوان. شماره 114/ شهریور 76/

    روزی روزگاری

    فرهاد حسن‌زاده

    فرهاد حسن زاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان‌های کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگ‌زدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند او همواره به فعالیت هنری‌اش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامه‌نویسی و موسیقی می‌پرداخت؛ اما در اواخر دهه‌ی شصت با نوشتن چند داستان‌ و شعر به شکل حرفه‌ای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن‌زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گام‌های بلندتر و ارتباط موثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد…

    دنیای کتاب‌ها... دنیای زیبایی‌ها

    کتاب‌ها و کتاب‌ها و کتاب‌ها...

    فرهاد حسن‌زاده برای تمامی گروه‌های سنی کتاب نوشته است. او داستان‌های تصویری برای خردسالان و کودکان، رمان، داستان‌های کوتاه، بازآفرینی متون کهن و زندگی‌نامه‌هایی برای نوجوان‌ها و چند رمان نیز برای بزرگسالان نوشته است.

    ترجمه شده است

    به زبان دیگران

    برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه شده و برخی در حال ترجمه به زبان عربی و دیگر زبا‌ن‌هاست. همچنین تعدادی از کتاب‌هایش تبدیل به فیلم یا برنامه‌ی رادیو تلویزیونی شده است. «نمكی و مار عينكي»، «ماشو در مه» و «سنگ‌های آرزو» از كتاب‌هايي هستند كه از آن‌ها اقتباس شده است.

    بعضی از ویژگی‌های آثار :

    • نویسندگی در بیشتر قالب‌های ادبی مانند داستان كوتاه، داستان بلند، رمان، شعر، افسانه، فانتزی، طنز، زندگينامه، فيلم‌نامه.
    • نویسندگی برای تمامی گروه‌های سنی: خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال.
    • خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيك‌های ادبی خاص و متفاوت.
    • خلق آثاری كه راوی آن‌ها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايت‌هايی مملو از تصویرسازی‌های عینی و گفت‌وگوهای باورپذير.
    • پرداختن به موضوع‌های گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچه‌های بی‌سرپرست يا بدسرپرست و…
    • پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده می‌شود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتی‌ـ‌روانی و…
    • تنوع در انتخاب شخصیت‌های محوری و كنشگر (فعال). مشخصاً دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی می‌کنند.
    • بهره‌گیری از طنز در کلام و روایت‌های زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
    • زبان ساده و بهره‌گیری اصولی از ویژگی‌های زبان بومی و اصطلاح‌های عاميانه و ضرب‌المثل‌ها.

    او حرف‌های غیرکتابی‌اش را این‌جا می‌نویسد.

    به دیدارش بیایید و صدایش را بشنوید