كتابداران باید در جایگاه مشاوره با مخاطبان خود برخورد كنند

farhad hasanzadeh

كتابداران باید در جایگاه مشاوره با مخاطبان خود برخورد كنند

كتابداران باید در جایگاه مشاوره با مخاطبان خود برخورد كنند 400 600 فرهاد حسن‌زاده

نقش كتابخانه‌های عمومی و كتابداران در جذب مخاطب نوجوان

كتابداران باید در جایگاه مشاوره با مخاطبان خود برخورد كنند

مژگان اسداللهی: فرهاد حسن‌زاده، نویسنده‌ای است مطرح در حوزه كودك و نوجوان فعالیت که كارنامه حرفه‌ای او نشان از میزان علاقه این نویسنده پركار به نگارش برای كودكان و نوجوانان دارد. حسن‌زاده در گفتگو با «مجله خواندن» از اهمیت نقش كتابخانه‌های عمومی و كتابداران در ترویج فرهنگ كتابخوانی در بین نوجوانان می‌گوید. او از سوی شورای كتاب كودك برای یك عمر فعالیت در حوزه نویسندگی ادبیات كودكان و نوجوانان و همچنین همكاری با موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات كودكان در بخش ترویج خواندن در سال 2018 به عنوان نامزد جایزه جهانی «هانس كریستن‌اندرسن» و همچنین جایزه «آسترید لیندگرن» معرفی شد.

  • با توجه به اینكه شما بیشتر در حوزه كودك و نوجوان فعال بوده‌اید فکر می‌کنید مهم‌ترین عوامل در ترویج كتابخوانی در این رده سنی چیست و چرا مطالعه غیردرسی در میان نوجوانان ما كم است؟

این قضیه بر می‌گردد به چند مساله؛ یكی تاكید سیستم آموزشی كشور ما بر ازدیاد معلوماتی كه ممكن است خیلی هم در آینده برای بچه‌ها مفید نباشند و اینكه صرفاً آموزش را در كتابهای درسی می‌بینند. پدر و مادرها هم تحت تاثیر همین سیستم هستند و غافل‌ از اینكه ادبیات چه تاثیری بر رشد و تعلیم فرزندانشان می‌تواند داشته باشد تاكیدشان را بر مطالعه كتاب‌های درسی فرزندانشان قرار می‌دهند. نیمی از دوران کودکی و نوجوانی در مدارس طی می‌شود اما مدارس ما عملاْ هیچ برنامه‌ای برای کتابخوانی دانش‌آموزان ندارند. نه کتاب، نه کتابخانه و کتابدار، نه زنگ کتابخوانی و آموزگارانی که خود اهل مطالعه باشند. گویی اراده‌ای در نظام آموزشی ما وجود دارد که به‌جای عشق به کتاب نفرت از کتاب را در بچه‌ها گسترش می‌دهد. نكته دوم بر می‌گردد به كتاب‌هایی كه به شکل غیرحرفه‌ای تولید می‌شوند. متاسفانه بسیاری از كتاب‌های موجود در بازار فاقد استانداردهای لازم از لحاظ كیفی هستند و در نتیجه مخاطب كودك و نوجوان ما نمی‌تواند ارتباط موثر و خوبی با آن‌ها برقرار كند. البته ناشرانی هم وجود دارند كه استانداردها و كیفیت‌های لازم را رعایت می‌كنند ولی متاسفانه در بازار شلوغ نشر دیده نمی‌شوند یا كم دیده می‌شوند. نکته بعدی گسترش روزافزون شبکه‌های اجتماعی و جذابیت‌های بازی‌های رایانه‌ای است که این مقوله در تمام دنیا بر آمار کتابخوانی تاثیر گذاشته است. بخشی از این معضل هم به كتابخانه‌ها و كتابداران كتابخانه‌ها بر می‌گردد. شاید بهتر باشد تعریف کتابخانه و کتابداری را بازخوانی کنیم. به نظر من كتابداری صرف امانت دادن كتاب نیست. در كتابخانه‌های عمومی باید برنامه‌های جنبی بسیاری همانند بحث و گفتگو درباره کتاب‌های روز، ‌قصه‌خوانی و قصه‌گویی، دعوت از نویسندگان و منتقدان كتاب و… وجود داشته باشد.

  • حالا كه صحبت از كتابخانه‌های عمومی به میان آمد به نظر شما اقبال نوجوانان ما از كتابخانه‌های عمومی خوب است؟ فکر می‌کنید كتابخانه‌های عمومی برای پر كردن اوقات فراغت نوجوانان چه كارهایی می‌توانند انجام دهند؟

نه،‌ متاسفانه فضای كتابخانه‌های ما آنچنان که باید با طراوت نیست. به‌نظرم آن شور و شوقی که باید وجود داشته باشد جایش خالیست. نوجوان‌ها جایی که جذبشان نکند نمی‌روند. برای جذب مخاطب نوجوان، ‌آنها باید بتوانند كتاب‌هایی که دوست دارند را در كتابخانه‌ها بیابند. متاسفانه گزینش كتاب‌ها برای كتابخانه‌ها در سال‌های اخیر مناسب نبوده و سلیقه‌های شخصی افراد انتخاب‌كننده و یا ممیزی‌های بی‌جهت بر روی این قضیه سایه افكنده است. به‌علاوه كتابخانه‌های ما ارتباطشان با مدارس،‌ جایی كه بچه‌ها در آن زندگی می‌كنند، ‌قطع است. مسلماً باید ارتباط فعال و پویاتری بین كتابخانه‌های عمومی و مدارس برقرار شود تا کم‌کاری وزارت آموزش و پرورش جبران شود. همچنین باید برنامه‌های جنبی مهیج و جالبی برای بچه‌ها در كتابخانه در نظر گرفته شود که این تصور که کتابخانه فضایی سرد و بی‌روح است زدوده شود. یکی از چیزهایی که برای بچه‌ها جذاب است مسابقه و جایزه است. متاسفانه هر زمان هم از مسابقات كتابخوانی صحبتی به میان می‌آید صرفاً یک حوزه خاص مدنظر قرار می‌گیرد که صرفا باب طبع مدیران است. در حالی که باید در کنار این موضوعات مسابقات پویاتری از كتاب‌های ادبی كه باب طبع آنهاست برگزار شود. نكته دیگری كه به‌نظرم می‌رسد ایجاد ارتباط كتابخانه‌ها با انجمن‌های ادبی فرهنگی هر شهری است. بسیاری از این انجمن‌ها به دلیل نداشتن فضای مناسب شاید نتوانند برنامه‌های خود را اجرا كنند. كتابخانه‌های ما باید مرجعی باشند كه از این پتانسیل‌ها استفاده كنند. این‌ها كلیدهایی است كه می‌تواند به كتابخانه‌ها و كتابداران در جذب مخاطب نوجوان و جوان كمك كند.

  • آیا خودتان هم عضو كتابخانه‌های عمومی هستید؟ نقش كتابداران را در مراجعه مجدد افراد به‌خصوص نوجوانان به كتابخانه‌ها چقدر مهم و موثر می‌دانید؟

البته من به دلیل اینكه خودم كتابخانه شخصی نسبتاً كاملی در منزل دارم از سر نیاز به كتابخانه‌ها مراجعه نمی‌كنم. ولی عضو كتابخانه‌ای در محله‌مان هستم و گاهی از فضای آرام آنجا استفاده می‌كنم. اما در مورد نقش كتابداران باید بگویم كه شغل كتابداری مانند معلمی است. اگر این شغل با ایثار و عشق همراه باشد می‌تواند مثمر ثمر واقع شود. اگر برخورد كتابدار گرم و صمیمانه باشد و با مخاطب خود باب صحبت را در خصوص آثار و منابع باز كند و همانند یك مشاور برخورد كند کارش را خوب انجام داده و می‌تواند به بازگشت مجدد مراجعین خود اطمینان داشته باشد. ببینید، كتابداری همانند كتابفروشی یك شغل تخصصی و حرفه‌ای است. بسیاری از کتابفروشان را دیده‌ام که نقش خیلی خوبی در ارتباط با مشتری داشته‌اند و مشورت داده‌اند و ذوق و سلیقه‌ها را دسته‌بندی کرده و براساس آن کتاب معرفی کرده‌اند. كتابدار هم باید حرفه‌ای عمل كند. كتابدار یك كتابخانه باید از مسائل روز ادبی آگاهی داشته باشد؛‌ با سبك نویسندگان و مكاتب ادبی آشنا باشد و كتاب‌های تازه منتشر شده را بشناسد. باید در كتابخانه‌های عمومی ما، بحث و گفتگو بین كتابدار و مراجعه‌کننده شكل فعال بگیرد. به‌علاوه در خصوص نوجوانان كتابدارهای ما باید از پوسته یك كارمند رسمی اداری بیرون بیایند و رابطه‌ای مهربان و صمیمی با مخاطبان ایجاد کنند. شاید واقعاً كتابدارهای ما نیاز به انگیزه بیشتری یا آموزش حرفه‌ای داشته باشند؛ ولی به هر حال باید بتوانند كودكان و نوجوانان را از بزرگسالان منفك كنند. خوشبختانه امروزه نهاد كتابخانه‌های عمومی كشور در هر منطقه‌ای ساختمانی به عنوان كتابخانه دارد، بنابراین پتانسیل اولیه برای جذب مخاطب كه همان فضای كتابخانه‌ای است موجود است و باید برای حضور نوجوانان در این فضاها برنامه داشت.

  • به نظر شما داستان‌خوانی و به‌طور کلی كتابخوانی چه تاثیراتی بر رشد و تعلیم كودكان و نوجوانان خواهد داشت؟

تجربه نشان داده بچه‌هایی كه مطالعات ادبیاتشان خوب باشد یا كتاب‌های علمی بخوانند كه كاربردی باشند و نه صرفاً‌ درسی،‌ درك بالاتری از مطالب درسی‌شان هم خواهند داشت و بالطبع چون با درك متن آشنا هستند دروس تخصصی‌شان را هم بهتر می‌فهمند؛ چون مرحله اول آموختن، فهم و درك مطلب است. بچه‌هایی كه داستان می‌خوانند در برخورد با مسائل و بحران‌های زندگی بهتر و معقولانه تر عمل می‌کنند. این نوجوانان به دلیل اینكه عادت كرده‌اند در آنچه می‌خوانند تفكر كنند و آن را تجزیه و تحلیل كنند، در مواجهه با مسائل زندگی نیز یاد می گیرند كه به دنبال راهكار و دلیل باشند و پرسشگرانه برخورد کنند. به‌علاوه خواندن رمان و داستان به بچه‌ها تجربه‌های ناب می‌دهد. تجربه‌هایی كه ممكن است شخصاً نتوانند به دست آورند اما در فضاها و موقعیت‌هایی قرار می‌گیرند كه اگر در زندگی شخصی با آن‌ها مواجهه شوند به راحتی از این تجربه‌ها استفاده خواهند کرد. از سویی خواندن شعر باعث تلطیف روح و عاطفه‌ی آنها خواهد شد و زاویه‌ی نگاه آنها را به پدیده‌ها تغییر خواهد داد. هراس‌ها و احساس ناامنی را از آنها دور خواهد کرد و به آنها عمق نگاه می‌بخشند. و نكته آخر اینكه دایره لغات و واژگان آنها بیشتر خواهد شد و این بچه‌ها مسلماً از فن بیان بهتری برخوردار می‌شوند و در نوشتار هم صاحب كلمات بیشتری هستند كه توانایی نگارش آنها را افزایش می‌دهد.

  • آیا در داستان‌هایی که تا امروز نوشته‌اید از شخصیت كتابدار یا صحنه‌های كتابخانه استفاده كرده‌اید؟

بله در رمان «ماشو در مه» كه توسط انتشارات «سوره مهر» منتشر شد؛‌ در یكی از صحنه‌ها بچه‌ها از دست مامورها فرار می‌كنند و به كتابخانه‌ای پناه می‌برند. در آنجا كتابداری هست كه به بچه‌ها كمك می‌كند تا برای سوالاتی كه با آن روبه‌رو هستند و ذهن‌شان درگیر آن‌هاست پاسخ مناسبی پیدا کنند و در واقع راهنمای بچه‌ها می‌شود. این کتابخانه بخشی از دوران نوجوانی خودم را تشکیل می‌داد و من از کتابخانه‌های کانون پرورش فکری خیلی درس‌ها آموختم.

 

    روزی روزگاری

    فرهاد حسن‌زاده

    فرهاد حسن زاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان‌های کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگ‌زدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند او همواره به فعالیت هنری‌اش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامه‌نویسی و موسیقی می‌پرداخت؛ اما در اواخر دهه‌ی شصت با نوشتن چند داستان‌ و شعر به شکل حرفه‌ای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن‌زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گام‌های بلندتر و ارتباط موثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد…

    دنیای کتاب‌ها... دنیای زیبایی‌ها

    کتاب‌ها و کتاب‌ها و کتاب‌ها...

    فرهاد حسن‌زاده برای تمامی گروه‌های سنی کتاب نوشته است. او داستان‌های تصویری برای خردسالان و کودکان، رمان، داستان‌های کوتاه، بازآفرینی متون کهن و زندگی‌نامه‌هایی برای نوجوان‌ها و چند رمان نیز برای بزرگسالان نوشته است.

    ترجمه شده است

    به زبان دیگران

    برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه شده و برخی در حال ترجمه به زبان عربی و دیگر زبا‌ن‌هاست. همچنین تعدادی از کتاب‌هایش تبدیل به فیلم یا برنامه‌ی رادیو تلویزیونی شده است. «نمكی و مار عينكي»، «ماشو در مه» و «سنگ‌های آرزو» از كتاب‌هايي هستند كه از آن‌ها اقتباس شده است.

    بعضی از ویژگی‌های آثار :

    • نویسندگی در بیشتر قالب‌های ادبی مانند داستان كوتاه، داستان بلند، رمان، شعر، افسانه، فانتزی، طنز، زندگينامه، فيلم‌نامه.
    • نویسندگی برای تمامی گروه‌های سنی: خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال.
    • خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيك‌های ادبی خاص و متفاوت.
    • خلق آثاری كه راوی آن‌ها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايت‌هايی مملو از تصویرسازی‌های عینی و گفت‌وگوهای باورپذير.
    • پرداختن به موضوع‌های گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچه‌های بی‌سرپرست يا بدسرپرست و…
    • پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده می‌شود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتی‌ـ‌روانی و…
    • تنوع در انتخاب شخصیت‌های محوری و كنشگر (فعال). مشخصاً دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی می‌کنند.
    • بهره‌گیری از طنز در کلام و روایت‌های زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
    • زبان ساده و بهره‌گیری اصولی از ویژگی‌های زبان بومی و اصطلاح‌های عاميانه و ضرب‌المثل‌ها.

    او حرف‌های غیرکتابی‌اش را این‌جا می‌نویسد.

    به دیدارش بیایید و صدایش را بشنوید