هلالی از غم، توی مُشتی بسته!

هلالی از غم، توی مُشتی بسته!

هلالی از غم، توی مُشتی بسته! 150 150 فرهاد حسن‌زاده

روايت آنيتا يارمحمدي نویسنده و مترجم از خوانش «هستي»

/

یک جایی آن آخرهای کتاب، دایی شروع می‌کند برای هستی از مرگ حرف زدن. این‌که ساده نیست ایستادن و دیدن‌ِ این‌که دانه‌دانه دوست‌ها و نزدیک‌هات، گلوله می‌خورد وسط سینه‌شان و می‌افتند روی خاک و تو باور نمی‌کنی حتی که این آدم، همانی بوده که دقیقه‌ای پیش مثلا دست گرمش توی دستت بود یا چه روزهایی را گذراندید با هم، تا همین حالا که پیش چشمت افتاده روی خاک و دیگر نفس نمی‌کشد. بعد تو یادت می‌آید که زندگی چقدر ساده می تواند آنی بشود که فکرش را نمی‌کرده‌ای، و از دایی‌ِ تو هم، عزیزترین عشقی که در دل داری، آدمی افسرده و غریبه بسازد؛ آدمی دیگر.

 و تمامش از جنگ شروع می‌شود.

/ /

هستی نوجوان است؛ یک دختر دوازده ساله. اما در شروع قصه شبیه بچه‌های هفت هشت ساله است و تو فکر نمی‌کنی دختر باشد! عاشق فوتبال است و معلق‌وارو زدن؛ عاشق شوت‌های محکم و موتور سواری و از در و دیوار بالا رفتن، و صدام حسین را دوست دارد! صدام حسین برای او، مردیست با ابهت که تلویزیون نشانش می‌دهد و خوش‌تیپ و خوش‌قیافه است و محال است خمپاره‌هایی که نصیب آبادان می‌شود کارِ او باشد. نه، هستی باور نمی‌کند!

اما بعد می‌بینی که دارد قد می‌کشد و به قول “خاله نسرین” پوست می‌اندازد. نه این‌که پوست انداختنش یک شبه باشد و فکر کنی که “بیا! بازهم از آن تغییرهای شعاری و آبکی!”.

پوست‌انداختنش ریز ریز است و آسان هم نیست. و با هر صفحه و هر فصل، می‌بینی که دارد تلخی‌ها را بیشتر حس می‌کند و می‌چشد. تلخی‌های زندگیِ سخت در آبادان و سفر به ماه‌شهر، تلخی ِ جنگ و فقر و بلوغ، و نگاه پسرها و آدم‌های محله را… .

و فرهاد حسن‌زاده تمامِ این تلخی‌ را با چاشنی‌ِ شوخی‌های مادر و خاله نسرین شیرین کرده؛ با تپق زدن‌های پدر و ضرب‌المثل‌هایی که به اشتباه می‌گوید، با حرف‌ها و کار‌های بامزه‌ی بی‌بی و حاضرجوابی‌های هستی.

و رمان، خود ِ زندگیست. همان‌قدر تلخ، همان‌قدر شیرین، و همان‌قدر آمیخته با هم.

/ / /

حسن‌زاده در انتخاب سوژه و شخصیت‌هایش، جسورانه عمل می‌کند. دختر نوجوانی‌ که نمی‌خواهد مثل دخترها دامن‌ گل‌گلی بپوشد یا موهای بلند داشته باشد و خاله بازی کند، شخصیت فراموش شده‌ایست که توی هیچ داستانِ ایرانی‌ای پیدا نمی‌شود! هستی عروسک‌بازی و توی خانه نشینی را دوست ندارد؛ و با دستِ شکسته هم توی دروازه می‌ایستد و چنان شوت‌هایی می‌زند که پسرهای محل را انگشت‌به دهن می‌گذارد. و در تمام ِ داستان؛ مثل یک شیرزنِ واقعی اما دوازده ساله، حواسش به همه‌جا و همه‌چیز هست. به دایی و موتورش، به مادرش و سهراب، به خاله و دایی و بی‌بی؛ و از جایی به بعد هم به عشقی‌ صاف و ساده. به هُرمی ناآشنا که کم‌کم برایش ملموس می‌شود، و می‌فهمد که دارد پوست می‌اندازد و شاید وقتش رسیده که کمی توی آینه به خودش نگاه کند!

آخرِ قصه، هستی آن دخترِ سربه‌هوای اول ِ داستان نیست: کلی تجربه‌ی خواندنی را پشت سر گذاشته و معنی ِ درد را می‌فهمد. و درد، پنهان شده توی مشتش. توی انگشتانی که سفت جمع شده‌اند و او جرئت بازکردن‌شان را ندارد؛ چون خودِ درد و بغض و لرزش دل و را به‌اش داده‌اند، و به ما هم.

خریدن و خواندن رمان را به نوجوان و بزرگسال توصیه می‌کنم، چرا که هستی و خانواده‌اش، بخش‌های آشکار و پنهان ِ ما و فرهنگمان را در خودشان حل کرده‌اند. جنگ را؛ فقر و بغض و حسرت را؛ و قد کشیدنی که همه‌مان تجربه کرده‌ایم، هرکدام به یک شکل.

من خواندم، خندیدم، بغض کردم، درد کشیدم، و کمی بزرگ شدم. شما هم اگر خواستید؛ سری به غرفه‌ی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بزنید.

    روزی روزگاری

    فرهاد حسن‌زاده

    فرهاد حسن زاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان‌های کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگ‌زدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند او همواره به فعالیت هنری‌اش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامه‌نویسی و موسیقی می‌پرداخت؛ اما در اواخر دهه‌ی شصت با نوشتن چند داستان‌ و شعر به شکل حرفه‌ای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن‌زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گام‌های بلندتر و ارتباط موثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد…

    دنیای کتاب‌ها... دنیای زیبایی‌ها

    کتاب‌ها و کتاب‌ها و کتاب‌ها...

    فرهاد حسن‌زاده برای تمامی گروه‌های سنی کتاب نوشته است. او داستان‌های تصویری برای خردسالان و کودکان، رمان، داستان‌های کوتاه، بازآفرینی متون کهن و زندگی‌نامه‌هایی برای نوجوان‌ها و چند رمان نیز برای بزرگسالان نوشته است.

    ترجمه شده است

    به زبان دیگران

    برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه شده و برخی در حال ترجمه به زبان عربی و دیگر زبا‌ن‌هاست. همچنین تعدادی از کتاب‌هایش تبدیل به فیلم یا برنامه‌ی رادیو تلویزیونی شده است. «نمكی و مار عينكي»، «ماشو در مه» و «سنگ‌های آرزو» از كتاب‌هايي هستند كه از آن‌ها اقتباس شده است.

    بعضی از ویژگی‌های آثار :

    • نویسندگی در بیشتر قالب‌های ادبی مانند داستان كوتاه، داستان بلند، رمان، شعر، افسانه، فانتزی، طنز، زندگينامه، فيلم‌نامه.
    • نویسندگی برای تمامی گروه‌های سنی: خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال.
    • خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيك‌های ادبی خاص و متفاوت.
    • خلق آثاری كه راوی آن‌ها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايت‌هايی مملو از تصویرسازی‌های عینی و گفت‌وگوهای باورپذير.
    • پرداختن به موضوع‌های گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچه‌های بی‌سرپرست يا بدسرپرست و…
    • پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده می‌شود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتی‌ـ‌روانی و…
    • تنوع در انتخاب شخصیت‌های محوری و كنشگر (فعال). مشخصاً دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی می‌کنند.
    • بهره‌گیری از طنز در کلام و روایت‌های زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
    • زبان ساده و بهره‌گیری اصولی از ویژگی‌های زبان بومی و اصطلاح‌های عاميانه و ضرب‌المثل‌ها.

    او حرف‌های غیرکتابی‌اش را این‌جا می‌نویسد.

    به دیدارش بیایید و صدایش را بشنوید