همان نور بلورین زردی که در سرم تاب می‌خورد|برای ثریا قزل ایاغ

ثریا قزل ایاغ

همان نور بلورین زردی که در سرم تاب می‌خورد|برای ثریا قزل ایاغ

همان نور بلورین زردی که در سرم تاب می‌خورد|برای ثریا قزل ایاغ 512 341 فرهاد حسن‌زاده

اگر زندگی عبور پرشتاب ذرات نور نیست، پس چیست؟ گاهی فکر می‌کنم آدم‌ها همان ذرات نور هستند که در فضا شناورند. نورِ بعضی‌ها چشم را خیره می‌کند و تا مدت‌ها ردی در ذهن و روح تو برجای می گذارند. و در مقابل بعضی‌ها نورشان آن‌قدر سرد است که همان دم اول محو می‌شود.
ثریا قزل ایاغ را زیاد ندیده بودم. اما به یادش که خیره می‌شوم، نورش مثل یک گوی بلورین کوچک و گرم در سلسله عصب‌های تصویری‌ام به نرمی حرکت می‌کند.

چشم‌ها را می‌بندم و از زیر پلک‌ها به بازی این گوی بلورین زرد و گرم خیره می‌شوم. خیره می‌شوم و تصویرهایی که از او به یاد دارم مرور می‌کنم. یکی‌یکی آشکار می‌شوند. زنی که برای ادبیات کودک ایران مادری کرد. هم محقق بود و هم مولف با کتاب‌هایی که از شیوه‌های خواندن می‌گفت تا لالایی‌ها و بازی‌های محلی. زنی که زیاد می‌دانست و گزیده حرف می‌زد. گویی در وجودش و کلامش هیچ حرف اضافه‌ای نبود. یعنی بسیار پیراسته و آراسته سخن می‌گفت و آهنگ صدایش دلنشین بود. آدمی که ادعایی و منتی بر کسی نداشت و عاشقانه و بی‌هیاهو کار می‌کرد…

یادم است اوایل دهه‌ی هشتاد بود و من داستان «همان لنگه کفش بنفش» را نوشته بودم. داستانی که چهار جور پایان‌بندی داشت. کاری نو و فرم‌گرایانه. می‌ترسیدم و نمی‌دانستم چطور پایان‌های داستانم را به تنه‌ی اصلی وصل کنم. از او و چند نفر دیگر از کارشناسان ادبیات کودک نظرخواهی کردم. پاسخ مکتوبش را همین چند ماه پیش لابه‌لای پوشه‌های قدیمی پیدا کردم. دستخطی دلگرم کننده و مادرانه. همان نور زرد و ملایم، همان بلور درخشان در سرم راه افتاد و آرزو کردم کاش دوباره او را ببینم. دلم می‌خواست به بهانه‌ای به او سلام کنم. می‌دانستم جایی همین نزدیکی‌هاست. جایی بی‌هیاهو نشسته و دارد کتاب‌هایمان را می‌خواند. دارد رشد و حرکت و ادبیات کودک ایران را می‌بیند و زیر لب برایمان دعا می‌خواند.
آرزویم زود برآورده شد. چند روز بعد او را در کتابخانه‌ی ملی و در مراسم نکوداشت خانم نوش‌آفرین انصاری دیدم. او یکی از سخنران‌ها بود. نحیف و کم‌توان از راه رفتن، دست در دست خانم جوانی رفت پشت تریبون. کمتر پیش می‌آید از دیدن کسی آنچنان ذوق‌زده شوم. نمی‌دانم، شاید چند قطره اشک هم ریختم. و نمی‌دانم چرا اشک ریختم. در برابر بزرگی روح او من چه ناتوان بودم! حرف‌هایش که تمام شد به دیدنش رفتم. چشم‌هایش فروغ پیشین را نداشت. گویی تمام نورش را به جهان بخشیده بود.
«ثریا» شاید برای کتاب‌های لغت معانی آسمانی و کهکشانی داشته باشد، ولی من به وضوح می‌بینمش. همان نور بلورین زردی که در سرم تاب می‌خورد و روشنم می‌کند.

فرهاد حسن‌زاده
۱۵ فروردین ۱۳۹۹

https://t.me/farhadhas ← کانال تلگرامی

    روزی روزگاری

    فرهاد حسن‌زاده

    فرهاد حسن زاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان‌های کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگ‌زدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند او همواره به فعالیت هنری‌اش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامه‌نویسی و موسیقی می‌پرداخت؛ اما در اواخر دهه‌ی شصت با نوشتن چند داستان‌ و شعر به شکل حرفه‌ای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن‌زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گام‌های بلندتر و ارتباط موثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد…

    دنیای کتاب‌ها... دنیای زیبایی‌ها

    کتاب‌ها و کتاب‌ها و کتاب‌ها...

    فرهاد حسن‌زاده برای تمامی گروه‌های سنی کتاب نوشته است. او داستان‌های تصویری برای خردسالان و کودکان، رمان، داستان‌های کوتاه، بازآفرینی متون کهن و زندگی‌نامه‌هایی برای نوجوان‌ها و چند رمان نیز برای بزرگسالان نوشته است.

    ترجمه شده است

    به زبان دیگران

    برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه شده و برخی در حال ترجمه به زبان عربی و دیگر زبا‌ن‌هاست. همچنین تعدادی از کتاب‌هایش تبدیل به فیلم یا برنامه‌ی رادیو تلویزیونی شده است. «نمكی و مار عينكي»، «ماشو در مه» و «سنگ‌های آرزو» از كتاب‌هايي هستند كه از آن‌ها اقتباس شده است.

    بعضی از ویژگی‌های آثار :

    • نویسندگی در بیشتر قالب‌های ادبی مانند داستان كوتاه، داستان بلند، رمان، شعر، افسانه، فانتزی، طنز، زندگينامه، فيلم‌نامه.
    • نویسندگی برای تمامی گروه‌های سنی: خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال.
    • خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيك‌های ادبی خاص و متفاوت.
    • خلق آثاری كه راوی آن‌ها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايت‌هايی مملو از تصویرسازی‌های عینی و گفت‌وگوهای باورپذير.
    • پرداختن به موضوع‌های گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچه‌های بی‌سرپرست يا بدسرپرست و…
    • پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده می‌شود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتی‌ـ‌روانی و…
    • تنوع در انتخاب شخصیت‌های محوری و كنشگر (فعال). مشخصاً دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی می‌کنند.
    • بهره‌گیری از طنز در کلام و روایت‌های زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
    • زبان ساده و بهره‌گیری اصولی از ویژگی‌های زبان بومی و اصطلاح‌های عاميانه و ضرب‌المثل‌ها.

    او حرف‌های غیرکتابی‌اش را این‌جا می‌نویسد.

    به دیدارش بیایید و صدایش را بشنوید