◊ سحر سلطانی
۱. “بال زدن یک پروانه در گوشه ای از دنیا، میتواند در قارهای دیگر طوفان به پا کند.” پدیده ی *اثر پروانه ای یا butterfly effect * می گوید هر کار کوچکی در جهان می تواند منجر به نتایج بزرگ و شگفت آوری شود.
۲. دو ساعت مانده به تحویل سال، اردلان در سلمانی است و هنوز نوبتش نشده، آتوسا پشت در خانه شیرین خانم خیاط مانده و هرچقدر در می زند تا لباس های عیدش را بگیرد کسی در را باز نمی کند. مریم و علی ، خواهر و برادری که سر چهاراه گل فروشی می کنند باید زود گلها را بفروشند و برای تحویل سال پیش مادر برگردند. باران در شهر دود زده و خاکستری قصه ما شروع می شود و چتری با پروانه های سفید باز می شود. حلقه های زنجیر به هم می پیوند و لحظه تحویل سال توپ صدا می کند.
۳. داستانی واقع گرایانه در آستانه سال نو با مفاهیمی دسته اول از زندگی روزمره انسان ها.
#مفاهیم_اصلی:
زمان
سرعت
امید
تصادف/تقدیر
انتظار/ تعلیق
مخمصه
فاصله
تغییر
کمک
مراقبت
معجزه/ شانس
#تکنیکهای_کاربردی:
تاب آوری
مساله یابی
گره گشایی فعال
تعهد ورزی مسئولانه
امیدواری
خودانگیزی به جای انتظار منجی
***
نویسنده به عنوان دانای کل از چهار روایت پرده بر می دارد. هر روایت گره ای دارد که مخاطب را دچار تعلیق می کند. هر چهار قهرمان کودکانی هستند که در شهری خاکستری و سرد با عجله به استقبال سال نو می روند. انگار زندگی بچه ها هم بر دور تند نوار سوار شده. همه عجله دارند زود به سفره هفت سین برسند تا سال را در کنار عزیزانشان تحویل بگیرند. اما گره ها سر جای خود هستند و انگشتی باید آنها را باز کند. کدام دست از کدام آستین؟
فرهاد حسن زاده یک بار دیگر قصه ای چندوجهی و موازی را با یک ایده ی ناب “اثر پروانه ای” به سرانجام می رساند. در پایان کتاب مخاطب لبخندی بر لب دارد و می داند قصه تمام نشده است بلکه تازه شروع کار او در جهان است. انگار باید پای اثر خودش را امضا کند و بدون چشمداشت به نتایج ، بخشی از پازل چیده /شکافته جهان بشود.
تصویر پردازی کتاب به روات و جانمایه قصه درخشش بی مثالی می دهد آنقدر جزییات واقع گرایانه دارد که چشم های مخاطب را به میهمانی لذت و کشف می برد. همه چیز سر جای خودش است. شهر همان شهری است که همه ی ما ساکن آن هستیم. بازار همین حوالی است کوچه ها و چهار راه ها و مغازه ها هم برای محله خودمان است. اما همه چیز سیاه و سفید است جز اتفاقات دو ساعت قبل از تحویل سال و چتری زرد که نشانه درخشش آفتابی و جریان حیات است با پروانه هایی سفید که در بسیاری از صفحات کتاب در طرح ها و اشکال دیگر هویدا می شود. یک جا چراغ های زرد ماشین ها، یک جا ساعت زردی که گذشت زمان را به رخ می کشد، خال های لباس جدید آتوسا، گل های مریم و علی ، و در پایان روی بام تمام خانه های شهر لحظه تحویل سال. کتاب در رده اثار انگیزشی است و می توان به گفتگو گذارد حتا هر بخش ان را به کودکی داد تا نقش یکی از قهرمانان را ایفا کند و ماجرای خود را بدان بیفزاید.
***
به فرهاد حسنزاده می شود اعتماد کرد. دست بچه ها را سپرد به دستانش تا انها را ببرد به سرزمین قصهها و سلامت باز گرداند. میتوان با اعتماد این کتاب را به عنوان یک عیدی ناب به کودکان فارسی زبان هدیه داد و برای آنها یک تصویر پازلی از جهان هزار پاره که با یک پروانه زرد میتواند بدرخشد و برقصد ساخت. تصویری که تمام عمر رهایشان نخواهد کرد. خیال پردازی و واقعگرایی به موازات و هم دوش هم گام بر میدارند و جزئی از قصه زندگی مخاطب میشوند.
به جای غم خوردن و زانو زدن باید برخواست و هرکاری که از دستمان بر آمد انجام داد. میتوان امیدوار بود و معجزه “ساخت”.
امتیاز من به ایدهی ناب، پرداخت تحسین شده، شبکه مفاهیم غنی و کاربردی، تصویرگری بیبدیل این کتاب پنج ستاره درخشان است به درخشندگی بالهای پروانههای سال نو.