شب بر شما خوش! خب، امروز پنجشنبه است و همکاران ما در بخش ارتباطهای غیرمردمی، ارتباطی گرفتهاند با پرفسور «آلیاژ». ایشان متولد اردیبهشت هستند و برای همین خیلی باحال تشریف دارند.
غذای مورد علاقهی پروفسور باقالی پلو با قیمهسبزی است که از این لحاظ همفکر هستیم. حالا میرویم که داشته باشیم ارتباط مستقیم با پرفسور آلیاژ را.
- جناب پرفسور آلیاژ، بفرمایید آخرین اختراعتون چیه؟
ضمن عرض خوشآمدگویی به خودم و شما و سپاس از اینکه به من توجه ویژه کردید، شما را به خداوند بزرگ میسپارم.
- الو… کجا؟ از آخرین اختراعتون بگید.
بله. آخرین اختراع من دستگاه «اعصاب خُردکن» نام داره که به ثبت هم رسیده.
- بهبه! مبارکه. میشه از جزییات این دستگاه و روش کارش بیشتر حرف بزنید.
بله. این دستگاه همانطور که از اسمش پیداست، کارش خرد کردن اعصاب در سطوح مختلف است.
- واقعاً! چهطوری آخه؟
این دستگاه چیزی بین گوشتکوب برقی، بیل مکانیکی، کلنگ بادی و متهی حفر تونل متروست.
- پس باید خیلی بزرگ و جاگیر باشه.
نه. من تمام امکانات این دستگاهها را خلاصه کردهام در یک دستگاه و به شکل زیپ و ام.پی.5 در آوردهام.
- ببخشید. من نمیفهمم.
چهطور نمیفهمی؟ این دستگاه فوقعالی است. کافی است آن را روشن کنید و بعد دوشاخهاش را توی پریز برق بکوبید. بعد از چند ثانیه چراغهایش روشن میشود و باندهایش شروع میکنند به «دوپس… دوپس… دوپس…» خیلی باحال است «دوپس… دوپس… دوپس…» این دستگاه یک پدال گاز هم دارد. کافی است پا روی پدال بگذارید و ولوم بدهید و «دوپس… دوپس… دوپس…» خودتان هم میتوانید یک هدفون روی گوشهایتان بگذارید و بیشتر ولوم-گاز بدهید و «دوپس… دوپس… دوپس…».
- خب بعدش؟ «دوپس… دوپس… دوپس…» بعدش؟
تمام شد دیگر. اعضای خانواده که هیچ، تمام افراد محلهی این وریها و آنوریها در عرض چند دقیقه اعصابشان خرد میشود و ساعت 9 شب که زبالهها را میگذارند سر کوچه خودشان هم میروند سرکوچه و همانجا میمانند…
- ببخشید، فایدهی این دستگاه چیه؟
ای بابا! شما که اینقدر گاگول نبودی. نمیدانم چرا ما عادت داریم قدر آدمها را بعد از مرگشان درک کنیم. من با ساخت این دستگاه به بشریت خدمت کردم. آخر چرا آدمها باید اینقدر عمر طولانی کنند؟ شما ببینید، زمین در حال نابودی است. آب دریاها کم شده و جنگلها در حال کچل شدن هستند. غذای گرم گیر نمیآید و مردم تندتند دارند فستفود میخورند. آخر اینهم شد زندگی؟ با این دستگاه عمر آدمهای کرهی زمین کاهش و در عوض عمر خود کرهی زمین افزایش مییابد.
- خب، بابا فهمیدم. فعلاً کاری نداری؟
نه باباجان. سلام برسان. یک شب شام تشریف بیاورید، ناهار دور هم باشیم.
- باشه… باشه…
خب، خیلی متشکریم از همکاران بخش ارتباطهای غیرمردمی که باعث شدند ما با آخرین دستاوردهای فکری استاد گرامی، پروفسور آلیاژ آشنا و از حضور گرمشان گرمازده شویم. تا ارتباطی دیگر و برنامهای دیگر شب بر شما خوش.
چاپ شده در نشریه دوچرخه