گزارشي از نشست لذت داستان در فرهنگسراي سرو
فرهاد حسنزاده در ششمین نشست لذت داستان گفت: وقتی کودکان شروع به نوشتن میکنند، به کاری خلاقانه میپردازند و به نوعی تخلیه روحی و روانی میشوند، اما متاسفانه از زمانی که زنگ انشا از مدارس حذف شده نوشتن هم در میان کودکان رنگ باخته است. به طوری که حتی یک متن ساده را هم نمیتوانند بنویسند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای سرو، ششمین نشست «لذت داستان» با سخنرانی و بیان تجربیات فرهاد حسنزاده نویسنده کودک، نوجوان و بزرگسال کشورمان؛ سه شنبه سوم شهریور ماه در فرهنگسرای سرو برگزار شد.
فرهاد حسنزاده در این نشست که به همت موسسه شهرستان ادب و با همکاری فرهنگسرای سرو برگزار شد، با بیان این که نخستین داستانهایش را در دوران کودکی نوشته است، اظهار کرد: معلم انشائی داشتم که موضوعات متفاوتی برای نگارش انشاء تعیین میکرد و یک بار هم موضوع «باران» را برای ما مشخص کرد و من با آن موضوع داستان کوتاهی نوشتم. البته فرصت نشد داستانم را در کلاس بخوانم، اما یکی از دوستانم در ساعت بعدی همان کلاس، داستان مرا خواند و از معلم ۲۰ گرفت.
به مرحوم فردی گفتم چرا مجلهتان خشک و بی روح است؟
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر چگونگی نگارش طنزهای ویژه نامه «همشاگردی» در کیهان بچه ها گفت: همشاگردی تجربهایی تازه و متفاوت در عرصه طنزیسی بود. در اوایل دههی هفتاد در کیهانبچهها همراه با مرحوم امیرحسین فردی حسین فتاحی، سوسن طاقدیس، محمدرضا یوسفی جلسات داستان داشتیم و من به آقای فردی گفتم چرا مجله کیهان بچهها اینقدر خشک و بی روح است؟ چرا به فکر انتشار مطالب طنزآمیز نیستید؟ و ایشان هم گفتند نویسنده ای نداریم که مطالب طنز در نشریه مان بنویسد و اگر مایلی خودت این کار را انجام بده. همین پیشنهاد انگیزهای شد که صفحات همشاگردی را با رویکردی جدید شروع کنم.
حسن زاده هم چنین گفت: در دنیای بزرگترها هر چه که بخواهید وجود دارد و در کنار این دنیا، گاهی برخی چیزها هم برای بچه ها می سازیم. من هم فکر کردم که هیچ گاه به طور جدی برای بچه ها طنز نساخته ایم. به ویژه در عرصه ادبیات کودک و نوجوان، آثاری که به طور تخصصی به مقوله طنز بپردازند بسیار کم بوده اند. البته نوشتن برای کودکان دشوار است و طنز نوشتن برای آن ها دشوارتر. چرا که یکی از ویژگیهای طنز بیپروا گفتن است و همین موجب کجفهمی و سوتفاهم میشود. برخیها این بیپروایی را با بیادبی اشتباه میگیرند.
وی افزود: در طنزهایی که در نشریه همشاگردی می نوشتم تلاش داشتم تا به نوجوانان که در آستانهی ورود به دنیای بزرگسالی هستند نگاه نقادانه را بیاموزم و بگویم که نسبت به دنیای اطرافشان بی تفاوت نباشند.
چهره واقعی بچهها چهره بازیگوش آن ها است
حسن زاده هم چنین با بیان اینکه در دوران کودکی، ساکت، خجالتی و آرام بوده است گفت: در ایران امروز ما دو نوع تلقی از کودک وجود دارد. کودک رسمی و کودک واقعی. کودکانی که شلوغ و بازیگوش هستند و به معنای واقعی کودکی میکنند یک سو هستند در مقابل آنها کودکانی که نظام ما دوست دارد چنین بچههایی تربیت شود و خواست بزگترهاست نه تصویر واقعی آنها. این بچهها، ممکن است پاستوریزه و بی دردسر باشند، اما در بزرگسالی دچار مشکلاتی میشوند و نمیتوانند خود را با مسایل روز جامعه وفق بدهند.
این نویسنده با اشاره به رمان «هستی» خود اظهار کرد: نوجوانها، بخصوص دختر ها به شدت این رمان را دوست داشتند. پسندیده شدن این رمان به خاطر تبلیغات نبود بلکه مخاطبانش آن را دوست داشتند و به یکدیگر معرفی کردند و معتقدم پژوهشگران باید بررسی کنند که چه دلیلی وجود دارد که دخترها از شخصیتی همچون هستی خوششان میآید و جای چه چیزهایی در زندگیشان خالی است.
حسن زاده با تاکید بر اینکه آثارش را برای کودکان و درباره آنها می نویسد عنوان کرد: برای نگارش برخی آثارم میان کودکان کانون اصلاح و تربیت رفتهام و برایشان داستان و کتاب خواندم. نوشتن درباره این کودکان قطعا تلخ است اما همیشه سعی کردم هم برای آن ها و هم درباره آنها بنویسم.
نوشتن در میان کودکان و نوجوانان رنگ باخته است
وی با اشاره به اینکه فعالیتهای خلاقانه میتواند برای کودکان مفید باشد، گفت: وقتی کودکان خود می نویسند تخلیه روحی و روانی می شوند اما متاسفانه از زمانی که زنگ انشا از مدارس حذف شده است نوشتن در میان کودکان رنگ باخته است. در این راستا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش می توانند نقش خوبی در پرورش استعداد نویسندگی کودکان داشته باشند اما در این زمینه فعالیتهایشان بیرمق است.
وی هم چنین خاطرنشان کرد: امروزه کودکان می توانند در شبکههای اجتماعی و مجازی بنویسند و بازخورد نوشتههایشان را به سرعت دریافت کنند به همین دلیل نیز نسبت به مجلات و نشریات کودک بی تفاوت شده اند و این زنگ خطری است که حتما باید درباره آن فکر کرد.
موافق با دسته بندی های ادبی نیستم
حسن زاده با تاکید بر اینکه به نگارش داستان در دو حوزه بزرگسال و نوجوان علاقه مند است گفت: رمان حیاطخلوت در عین حال که کاندیدای جایزه گلشیری شد از سوی جایزه قلم زرین و کتاب سال نیز نامزد دریافت جایزه شد که این نشان از بیطرفی نویسنده در بیان واقعیتها دارد. من موافق با دسته بندی ادبی نیستم، فکر میکنم تقسیم نویسندهها به خودی و غیرخودی بزرگترین لطمه را به ادبیات معاصر و کتابخوانی زده است. اگر تقسیم بندی های سیاسی وجود نداشت بسیاری از نویسندهها که در دسته بندی خودی ها قرار نمی گیرند چه بسا بهترین داستانهای جنگمان را می نوشتند.
وی ادامه داد: شاید تنها نویسنده ای هستم که در آثارم به پشت جبهه پرداختهام. به موضوعاتی هم چون مهاجرت، سختی های غربت و مقاومت مردم آبادان در دوران آغازین جنگ پرداختهام. موضوعهایی مثل جنگ و انقلاب همیشه با من بوده اند چون دوران نوجوانیام در این دو حادثه گذشت.
حسن زاده در بخش دیگری از این مراسم با اشاره به ژانر دفاع مقدس در ادبیات کشورمان گفت: ادبیات جنگ را نباید محدود به دفاع مقدس کرد. برای من ادبیات جنگ، حتی افسانه آرش و حتی داستان های شاهنامه را شامل می شود و در این دایره بزرگ دایره کوچکتری به نام ادبیات دفاع مقدس وجود دارد که ویژگیهای خاص خودش را دارد.
وی هم چنین گفت: پس از اتمام جنگ تحمیلی بسیاری می گفتند که چرا اثر خوب ادبی درباره جنگ وجود ندارد و برخی هم معتقد بودند باید اجازه داد تا از آن دوران فاصله بگیریم و آثار خوب پدید بیاید. امروز در آن دوران به سر می بریم و گاهی آثار خوبی خلق می شود که با نگاه سنتی درباره جنگ سازگار نیست و برخی با اینگونه آثار مخالفند و به آن ها نسبت ضدجنگ می دهند، در حالی که اینگونه نیست و در سالهای پس از جنگ نگاه همه عوض میشود.
این نویسنده هم چنین در پایان با بیان خاطراتی از چگونگی نگارش داستان هایش فصلی از رمان چاپ نشدهی «زیبا صدایم کن» را برای حضار خواند.