بایدها و نبایدهای طنز نویسی
سالی ای. برسلین| ترجمه مژگان کلهر
روزی نویسندهی موفق کتابهای چگونه داستان بنویسیم به من گفت که هیچ چیزی سختتر از نوشتن یک مطلب طنز نیست. چون مهارت و استعداد خاصی میخواهد که شخص باید با آن متولد شده باشد تا بتواند مردم را بخنداند.
البته من مخالفم و فکر میکنم هر کسی که تا کنون با شنیدن لطیفهای خندیده باشد بدون آنکه لازم باشد نکته طنز نهفته در آن را برایش توضیح بدهند استعداد طنز داد. خوانندگان برای دریافتن خندهی داستانی کمتر روی طنزهای موفق امروز تامل میکنند. در حالی که مثل بقیهی رشتههای نویسندگی فنون طنز را نیز باید آموخت. طنزنویس تنها با دقیق شدن به مردم اطرافش و گوش کردن به آنها در جریان وقایع روزمره میفهمد که چه چیزی موجب خنده میشود.
من خودم طبعاً آدم بامزهای نیستم و از این جهت به دلایلی بسیار نگرانم اگر هواشناس وضعیت هوا را کمی بارانی همراه با وزش بادی ملایم پیشبینی کند، پنجرهها را میپوشانم و به طبقهی بالا میروم. بنابراین وقتی دو سال پیش سردبیر روزنامهای که من به عنوان خبرنگار در آن کار میکردم پرسید دوست دارم ستون هفتگی طنز را بنویسم یا نه. من مطمئن نبودم ولی حالا کلی آثار طنز دارم.