در کلاس پروفسور آلیاژ-۴

در کلاس پروفسور آلیاژ-۴

در کلاس پروفسور آلیاژ-۴ 170 170 فرهاد حسن‌زاده

نمک چه‌طوری و کی و توسط چه‌کسی اختراع شد؟

به کلاس پرفسور آلیاژ خوش آمدید. پرفسور آلیاژ متخصص فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی، تست‌های پنج‌گزینه‌ای، کنکور دروس عمومی و خصوصی و پیش‌دانشگاهی و پس‌دانشگاهی. دارای کارشناسی مدرک فوق ارشد در رشته‌ی آبیاری گیاهان دریایی، خوش‌نویسی روی آسفالت اتوبان و غیره می‌باشد.

شما می‌توانید هر سؤالی دارید از پرفسور آلیاژ بکنید تا ایشان فوری و این‌لاین جواب بدهند.

* * *

راستی معرفی نکردم. این هم آنتی‌هیستامین دستیار پرفسور آلیاژ با ضریب هوشی سی و پنج. البته منفی سی و پنج.

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۲۸

*

«نمک چه‌طوری و کی و توسط چه کسی اختراع شد؟»

این سؤال یکی از بچه‌های بانمک هفته‌نامه‌ی دوچرخه است. البته او سؤال‌های دیگر هم کرده که به مفت نمی‌ارزد. آیا شما سؤالی ندارید؟ چرا حس کنجکاویتان را سرکوب می‌کنید؟

کلمه‌های کلیدی: دریاچه‌ى بی‌چاره‌ى ارومیه، تلویزیون، شورش را بالا آورده، دایناسور، تنبیه بدنى

* * *

آنتی‌هیستامین: در سال هزار و نهصد و بوق، در شهر گل و بلبل، فردی به نام «آلبرت آنیش‌تایم» یک استوانه اختراع کرد که نمی‌دانست به چه دردی می‌خورد. برای همین روی سر استوانه هفت، هشت تا سوراخ ایجاد کرد. فکر می‌کنید مشکل حل شد؟ نه، حالا او نمی‌دانست با استوانه‌ی هفت، هشت سوراخه چه کار کند. او سالیان سال فکر کرد تا این که بالأخره مشکل حل شد. او ماده‌ای اختراع کرد که به درد آن استوانه‌ی کذایی بخورد و آن‌چیزی نبود جز نمک.

تک‌بیت:

نمک در نمکدان شوری نداره

دل من طاقت دوری نداره

پروفسور آلیاژ: به چرت‌وپرت‌های این پسره‌ی نمکین، گوش ندهید. بیایید به سخنان عملی-کاربردی خودم گوش بسپارید که خیلی مشتاقم شما را آگاه‌سازی کنم.

راستش داستان نمک برمی‌گردد به میلیون‌ها هزارسال پیش. به زمانی که دایناسورها در مدارس دولتی درس می‌خواندند. در پژوهش‌های باستان‌شناسان چینی داستان جالبی نوشته شده است. گفته می‌شود بچه دایناسوری به‌خاطر شیطنت از کلاس درس اخراج می‌شود. این بچه دایناسور خیلی ناراحت می‌شود. چون او عاشق مدرسه بود و فقط یک اشتباه کوچولو کرده بود، درست است که یک اشتباه کوچولو کرده بود، ولی نباید سیلی می‌خورد و از کلاس اخراج می‌شد. به هر حال او از بس ناراحت بود، نشست لب دره‌ی «بیگ نامیک‌دان» و تندتند اشک ریخت. چه اشک‌هایی! چه اشک‌هایی! هرکدام به اندازه‌ی یک بشکه‌ی بزرگ آبغوره. او شب و روز که خوب است، یک‌سال و اندی اشک می‌ریزد. اشک‌های شور او سطح دره را پر می‌کند و دره‌ی مزبور تبدیل می‌شود به دریاچه. دریاچه‌ی «بیگ نامیک‌دان».

سال بعد این دریاچه به‌دلیل گرمای شدید هوا می‌خشکد، ولی لایه‌ای از نمک تهِ دریاچه ته‌نشین شده که معرکه است. دایناسورها از سراسر کره‌ی زمین برای خوردن و بردن نمک به آن مکان حیرت‌انگیز می‌آمدند و یا نمک می‌بردند یا می‌خوردند. جالب این‌جاست که هیئت داوران، جایزه‌ی ویژه‌ی خود را به معلمی که دانش‌آموزش را تنبیه کرده بود، می‌دهند. چرا که معتقدند اگر آن تنبیه نبود، این اختراع هم نبود. کم‌کم به‌مرور زمان، پس از انقراض نسل دایناسورها «بیگ نامیک‌دان» تبدیل می‌شود به «نامیگ‌دان» و سپس «نامیک» و «نمک» و تا الآن این اسم مانده است. حالا فهمیدی جانم؟

* * *

حالا یک تک‌بیت فلسفی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی:

هرچه بگندد نمکش می‌زنند

وای به روزی که بگندد نمک!

* * *

لطیفه‌ی داستان‌واره:

روزی یک بقال به نام آمیرزا روی بسته‌های شکر مغازه‌اش نوشت: «نمک شور»

یک مشتری فضول مثل همین آنتی‌هیستامین به مغازه رفت و گفت: «چرا روی بسته‌های شکر، نوشته‌ای نمک.»

آمیرزابقال گفت: «برای این که مورچه‌ها را گول بزنم. آن‌ها اگر بدانند این‌ها شکر است، غوغا می‌کنند.»

آنتی‌هیستامین گفت: «آخه مگه مورچه‌ها سواد دارند؟»

آمیرزا بقال گفت: «نداشته باشند، ما که داریم.»

* * *

پروفسور آلیاژ: نمک فایده‌های زیادی دارد. یکی از فایده‌هایش این است که آدم را زودتر می‌کشد. اگر نمک نبود الآن جمعیت جهان هیجده میلیارد و اندی بود. روزانه، هزاران نفر از بیمارستان‌ها راهی قبرستان‌ها می‌شوند، دلیلش هم چیزی نیست جز مصرف بی‌رویه‌ی نمک.

آنتی‌هیستامین: البته نمک فایده‌هایی هم دارد. مثلاً پفک‌نمکی، خیارشور، چوب‌شور، چیپس و چیزهای دیگری که نام بردن از آن‌ها دهان آدم را آب می‌اندازد.

پروفسور آلیاژ: اگر در خانه با کمبود نمک مواجه شدید، اصلاً نگران نشوید. تلویزیون را روشن کنید و یکی از برنامه‌های طنز را ببینید. واقعاً شورش را بالا آورده‌اند.

* * *

حکایت:

می‌گویند مرد ثروتمند و احمقی به کویرِ نمک رفت و مقدار زیادی زمین خرید. از او پرسیدند: «این زمین‌ها را برای چه خریدی؟»

گفت: «برای کاشتن خیار.»

گفتند: «خیار! در خاک شور؟»

گفت: «آری. می‌شود خیارشور.»

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۲۸

تصویرگری: مهدی کاظمی

چاپ شده در هفته‌نامه دوچرخه‌ي 728 – پنجشنبه 19 دي ماه 1392

    روزی روزگاری

    فرهاد حسن‌زاده

    فرهاد حسن زاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان‌های کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگ‌زدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند او همواره به فعالیت هنری‌اش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامه‌نویسی و موسیقی می‌پرداخت؛ اما در اواخر دهه‌ی شصت با نوشتن چند داستان‌ و شعر به شکل حرفه‌ای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن‌زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گام‌های بلندتر و ارتباط موثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد…

    دنیای کتاب‌ها... دنیای زیبایی‌ها

    کتاب‌ها و کتاب‌ها و کتاب‌ها...

    فرهاد حسن‌زاده برای تمامی گروه‌های سنی کتاب نوشته است. او داستان‌های تصویری برای خردسالان و کودکان، رمان، داستان‌های کوتاه، بازآفرینی متون کهن و زندگی‌نامه‌هایی برای نوجوان‌ها و چند رمان نیز برای بزرگسالان نوشته است.

    ترجمه شده است

    به زبان دیگران

    برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه شده و برخی در حال ترجمه به زبان عربی و دیگر زبا‌ن‌هاست. همچنین تعدادی از کتاب‌هایش تبدیل به فیلم یا برنامه‌ی رادیو تلویزیونی شده است. «نمكی و مار عينكي»، «ماشو در مه» و «سنگ‌های آرزو» از كتاب‌هايي هستند كه از آن‌ها اقتباس شده است.

    بعضی از ویژگی‌های آثار :

    • نویسندگی در بیشتر قالب‌های ادبی مانند داستان كوتاه، داستان بلند، رمان، شعر، افسانه، فانتزی، طنز، زندگينامه، فيلم‌نامه.
    • نویسندگی برای تمامی گروه‌های سنی: خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال.
    • خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيك‌های ادبی خاص و متفاوت.
    • خلق آثاری كه راوی آن‌ها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايت‌هايی مملو از تصویرسازی‌های عینی و گفت‌وگوهای باورپذير.
    • پرداختن به موضوع‌های گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچه‌های بی‌سرپرست يا بدسرپرست و…
    • پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده می‌شود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتی‌ـ‌روانی و…
    • تنوع در انتخاب شخصیت‌های محوری و كنشگر (فعال). مشخصاً دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی می‌کنند.
    • بهره‌گیری از طنز در کلام و روایت‌های زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
    • زبان ساده و بهره‌گیری اصولی از ویژگی‌های زبان بومی و اصطلاح‌های عاميانه و ضرب‌المثل‌ها.

    او حرف‌های غیرکتابی‌اش را این‌جا می‌نویسد.

    به دیدارش بیایید و صدایش را بشنوید