سفر بوشهر هم سفری بود برای خودش. اگر تا حالا دست دست کردم و خبرش را ننوشتم برای این بود که منتظر بودم عکسها خوب و خوبتری برسد که نرسید و ناچارم از عکسهایی که جسته و گریخته رسیده استفاده کنم. حالا دیگر بچهها رفتهاند سراغ درس و زندگیشان و از برنامهی دوپنجره یک خاطره مانده که باید جایی آن را نوشت تا فراموش نشود.
نشست ما روز سهشنبه دوم بهمن ۹۷ برگزار شد. این دورهمی برای بچهها که خیلی شوق و ذوق داشتند لابد حالا حالاها فراموش نمیشود. اما برای من از زاویهای دیگر به این برنامه نگاه میکنم یک تجربهی دلنشین بود. دیدن بچههایی که از شهرهای ریز و درشت استان بوشهر آمده بودند تا احساس و نقدشان را از کتابی که خوانده بودند بیان کنند، لذت بخش بود. دیدن قطعهای نمایشی که براساس این کتاب اجرا شد، لذت بخش بود. نشستن کنار ساحل و همراه صدای موجها به نوشتههای بچهها گوش سپردن هم لذت خودش را داشت. عکس و امضا و پرسشهای تهدل مانده هم جای خود را داشت.
بچهها صادقانه نقد و حرفهایشان را گفتند و پرسشهایی پرسیدند. من هم تا جایی که اجازه داشتم برایشان از عالم رماننویسی و دشواریهای آن حرف زدم. و البته به آنها گفتم که نویسنده پس از انتشار رمانش دیگر کارهای نیست که بیاید به تکتک پرسشها پاسخ بدهد. نویسنده می تواند شنونده خوبی باشد و از احساس مخاطبانش چیزهایی یاد بگیرد و در آثار بعدیاش به کار ببندد. چرا که هر نوشتهای طی شرایط خاصی حالت میگیرد و گاهی حتی خود نویسنده هم نمیداند دارد چهکار میکند. به بچهها گفتم سعی کنید از خواندن هرکتابی ابتدا لذت ببرید و بعد به دیدهی نقد به آن نگاه کنید. گفتم گاهی برخی از مسایل که در داستان پنهان می مانند به این دلیل است که برگرفته از خود زندگی است که همهی رازهایش را بر ما آشکار نمیکند. ولی ما میتوانیم با تخیل خود ناگفتهها را بشنویم یا اینکه رهایش کنیم تا روزی خودش را به ما نشان بدهد و شاید هم ندهد.
? رمان زیبا صدایم کن پیش از این نیز در شهرهای کرمانشاه و مشهد نقد شده بود.این رمان امسال که دیپلم افتخار (آی.بی.بی.وای)را در سال ۲۰۱۸ دریافت کرده و برنده چند جایزه ملی شده امسال برای هشتمین بار تجدید چاپ و راهی بازار نشر شده است.