مجموعه داستان «پی تی کو… پی تی کو…» شامل سه قصه خیالانگیز با طعم پرسشها و نکتههای فلسفی و همچنین تفکر و تأملبرانگیز است که ذهن پرسشگر مخاطبان کودک را نشانه رفته و در عین سادگی، مفاهیم پیچیدهای را با زبان کودکانه بیان میکند.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و منتقدان ادبی، نوشتن داستان برای کودکان بر خلاف ظاهر ساده آن، کار دشواری است و نویسندهای که میخواهد برای این گروه سنی داستان بنویسد، قبل از هر چیزی باید ارتباط درونی خود با کودک درونش را حتی در بزرگسالی همچنان حفظ کند. به بیان دیگر، نویسندهای که برای کودکان می نویسد، به رغم وارد شدن به دنیای بزرگسالی، باید توانایی دیدن دنیای پیرامون خود از دریچه نگاه کودکان را همانند دوران کودکی خود حفظ کند. البته این به معنای آن نیست که این فرد از دانش و منطق دنیای بزرگسالی دور باشد، بلکه تأکیدی بر خویشتنداری نویسنده به هنگام نوشتن برای کودکان است.
برای توضیح بیشتر در این باره، اشاره به یکی از جدیدترین کتابها در این زمینه خالی از لطف نیست؛ کتاب«پی تی کو… پی تی کو…» نوشته فرهاد حسنزاده شامل سه داستان کوتاه با مضامین خیال ها و پرسش های ذهنی کودکان است. این مجموعه از چند زاویه قابل توجه است. اول این که یکی از اصولی پایه ای داستان کودک که همانا ساده نویسی است، در این مجموعه رعایت شده و نکته بعدی، حضور پررنگ تخیل کودکانه در داستان های این مجموعه است که به زیبایی با نگرش شاعرانه در هم آمیخته و جهان خیال انگیز زیبایی را ساخته که بی گمان برای خوانندگان کودک می تواند محبوب باشد.
نکته بعدی که ویژگی اصلی داستان های این مجموعه محسوب می شود، وارد شدن به حوزه مفاهیم عمیق فلسفی، آن هم به زبان ساده و کودکانه است که در این مجموعه مخاطبان کم سن و سال را مورد خطاب قرار داده و در لا به لای قصه های خیال انگیزی که روایت می شود، پرسش های ساده فلسفی هم برای تحریک ذهن مخاطب مطرح می شود.
در اولین داستان کوتاه این مجموعه(پی تی کو… پی تی کو…) که عنوان کتاب هم از آن برگرفته شده، قصه یک کره اسب چموش روایت میشود که بخشی از یک تابلوی نقاشی روی دیوار است. کره اسب که مدت هاست در یک قاب طلایی قرار گرفته و جای ثابتی داشته است، با ورجه و ورجه کردن در درون قاب طلایی، باعث شل شدن میخ قاب تابلوی روی دیوار و افتادن آن به زمین می شود؛ چیزی که هدف اصلی کره اسب محسوب می شده و او برای رسیدن به این نقطه بارها با قاب طلایی بحث کرده و خود را مصمم به این کار نشان داده است. ظاهراً با شل و کنده شدن میخ قاب طلایی و افتادن آن(همراه با کره اسب درون نقاشی) به روی زمین، قصه هم به پایان می رسد و در کتاب هم عملاً این گونه می شود، البته با مطرح کردن یک پرسش اساسی که همزمان با پایان یافتن قصه، ذهن مخاطب کودک را به خود مشغول می کند. در یک پاراگراف قبل از پایان داستان می خوانیم: «…همان میخ اول قصه طاقت نیاورد و شل شد. چکش هم به خواب سنگینی فرو رفته بود. میخ با یک حرکت کوچولو، قصه را به آخر رساند. نه! صبر کنید، هنوز چند خط دیگر مانده.»
بلافاصله آن سئوال اساسی پایان قصه در ادامه این جمله مطرح می شود:« قاب طلایی شکسته و توی انبار افتاده است. شاید صاحبش شب عید فکری به حالش بکند، شاید هم نه؛ اما راستی… کره اسب کجاست؟» (ص 13)
طبیعی است که با این نوع پایان بندی قصه، خواننده کوچک از خود بپرسد، پس کره اسب چه شد و کجاست؟ پاسخ به این پرسش پایانی قصه، به تعداد خوانندگانش می تواند متفاوت باشد، چرا که اصولاً چنین پایان های باز برای همین منظور تدارک دیده می شود. خوشبینانه ترین برداشت از این پایان بندی که دم دستی ترین تعبیر هم محسوب می شود، می تواند این باشد که با افتادن و شکستن قاب طلایی، کره اسب به آرزویش رسیده و از حصار قاب رها شده و به آزادی دلخواهش رسیده است. هر چند نویسنده به این تعبیر هم قطعیت نبخشیده و ممکن است تعابیر دیگری هم از ذهن خوانندگان کودک بگذرد که آنها هم می تواند پایان این داستان باشد. این نوع پایان بندی امروزه بیشتر دلخواه کودکان است.
در داستان دوم کتاب با عنوان «باد دوچرخه سوار» هم یک قصه ساده روایت شده که پایان آن به نکته تأمل برانگیز ختم می شود. شخصیت اصلی این قصه «باد» است که سوار بر دوچرخه در جاهای مختلف جولان می دهد و سر راهش هر چه را که می بیند از روی آن رد می شود و خرابش می کند و اتفاقاً از این کارش لذت هم می برد، اما موقعی که می خواهد به این کارش ادامه بدهد، باد تایرهای دوچرخه خالی و لایرها پنچر می شود. او با آن که خود باد است، اما از باد کردن تایرها عاجز می ماند، چون وسیله این کار را ندارد و این جاست که آن نکته کلید مدنظر نویسنده مطرح می شود:
«…سعی کرد تایرهایش را باد کند؛ اما هر کاری کرد، نشد. چون تلمبه و سوزن مخصوص و چسب پنچرگیری نداشت. اشکش در آمد. او باد بود و دوچرخه اش برای حرکت باد نداشت. در تمام زندگی اش همچین صحنه ای را به یاد نداشت.» ( ص 19)
این نکته پایانی داستان«باد دوچرخه سوار»به ظاهر ساده و پیش پا افتاده است، اما می تواند ذهن خواننده کودک را تا مدت ها به خود مشغول کند.
نویسنده در داستان سوم و پایانی کتاب با عنوان«دو لقمه چرب و نرم» بیشتر بر روی عنصر تخیل تمرکز کرده و می شود گفت جنس این داستان با دو داستان قبلی تا حدودی فرق می کند. در این اثر دیگر از آن پرسش ذهنی و فلسفی داستان«پی تی کو… پی تی کو…»یا نکته تفکربرانگیز داستان«باد دوچرخه سوار» خبری نیست. در مقابل فکر عنصر خیال پر رنگ است. قصه این اثر روایت تازه ای از تقابل گرگ و گوسفند است که با شکست گرگ و پیروزی گوسفندها به پایان می رسد.
در مجموع می توان گفت مجموعه داستان«پی تی کو… پی تی کو…»بیان قصه های خیال انگیز با طعم پرسش ها و نکته های فلسفی و همچنین تفکر و تأمل برانگیز است که ذهن پرسشگر مخاطبان کودک را نشانه رفته و در عین سادگی، مفاهیم گاه عمیق و پیچیده ای را با زبان کودکانه بیان می کند.
چاپ اول (1391) کتاب«پی تی کو… پی تی کو…»نوشته فرهاد حسن زاده با تصویرگری علی خدایی، ویراستاری مرضیه اصل طلوع، نظارت هنری کوروش پارسانژاد و صفحه آرایی شیده زرین برای گروه های سنی«ب»و «ج» در 28 صفحه مصور(رنگی) با شمارگان 10000 نسخه و قیمت 2500 تومان از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ و منتشر شده است.
نویسنده: علی الله سلیمی