پایاننامه آقای رسول شهریاری شخصیت و شخصیتپردازی در رمانهای هستی و زیبا صدایم کن را مورد تحلیل قرار داده است. او این رساله را برای مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور شهرکرد ارایه کرده است. ضمن تشکر از ایشان در ادامه بخش آغازین پایاننامه را میتوانید بخوانید.
مقدمه
ادبيات کودک و نوجوان يکي از شاخه هاي مهم ادبيات در جهان است؛ زيرا محدوديت سن و تجربه در مخاطب اين نوع از ادبيات، موجب توجه و دقت بيشتر نويسندگان در هنگام خلق آنها مي شود. «موفقيت در ادبيات کودک و نوجوان، متاثر از وجود ساختار منظم، زيبا، خلاقانه و آموزشي در عناصر يک اثر است». (ذبيح نيا، 1391:ص 64) اين چينش زيبا، خلاقانه، موثر و آموزشي عناصر، بيش از همه متاثر از شناخت نويسنده از مخاطب کم سن و سالش است. داستان از گونه هاي مهم و تاثير گذار در ادبيات ست که خاصه اين تاثير در ادبيات کودک و نوجوان به سبب کارکرد سرگرمي و آموزشي بيشتري که دارد، دو چندان است. يکي از عناصر مهم و موثر در داستان هاي کودک و نوجوان، شخصيت است. شخصيت ها به سبب نزديکي به مخاطب و جلو بردن حوادث داستان و هم ذات پنداري کودک و نوجوان با آنها، از اهميت دو چنداني در بين ساير عناصر داستاني، برخوردار هستند. «شخصيت ها مي توانند الگوي موثري براي کودکان و نوجوانان در زندگي واقعي باشند». (فيشر، 1391: ص 336)
بازخورد بسيار مثبت يک داستان در ميان کودک و نوجوان ما را با اين سوال مواجه مي کند که چه عاملي موجب اين موفقيت شده است و ما براي پاسخ دادن به اين سوال بايد به بررسي آن اثر بپردازيم. در اين بررسي، عنصر شخصيت يکي از موثرترين عناصر در به وجود آمدن آن بازخورد بسيار مثبت در ميان مخاطبان است. شخصيت ها مي توانند با اعمال، رفتار و گفتارشان، بر روي شخصيت خواننده ي کم سن و سال و کم تجربه تاثير بگذارند؛ در نتيجه بررسي شيوه هاي پردازش شخصيت ها و جنبه هاي اجتماعي و روان شناسي داستان، به ما کمک مي کند که هرچه بيشتر به دليل مقبوليت عمومي آن اثر پي ببريم و در عين حال اين نوع بررسي منجر به شناخت ما نسبت به شخصيت کودک و نوجوان در جامعه ي معاصرمان مي شود. در واقع ما هر چه اين گروه سني حساس از جامعه را بيشتر بشناسيم، بهتر مي توانيم به نيازها و دغدغه هاي آنها پاسخ بدهيم و بي شک اين کار موحب داشتن يک نسل پويا در آينده ي کشور ما خواهد شد. در ميان تمامي گونه هاي ادبي، داستان از بهترين ابزارها براي تاثيرگذاري غير مستقيم در مردم يک کشور است و در نتيجه اين گونه از ادبيات مي تواند نقش بسيار موثري در سلامت، پويايي و آگاهي يکي از حساس ترين و مهم ترين گروه هاي سني اجتماع، داشته باشد.
کليات
ادبيات کودک و نوجوان يکي از شاخه هاي کمابيش نو در ادبيات جهان است که در قرن حاضر، بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته است. به قول پيتر هانت: ما وظيفه داريم در مقابل ادبيات بزرگسال، ادبيات کودک و نوجوان را نيز پروش دهيم و اين يکي از زيباترين خدمات به کودک و نوجوان است؛ (خسرو نژاد، 1387: ص 36) در قرون قبل، ادبيات کودک و نوجوان به طور نسبي در چين، يونان و اروپا وجود داشته است اما آن نوع ادبيات بسيار متفاوت از ادبيات امروزي بود و لزوما هميشه نگاه ظريف، زيبا و پاکي به کودک وجود نداشت؛ مثلا «در قرون وسطي و در برخي از مناطق اروپا، کودک را حاصل يک گناه نابخشودني مي دانستند!». (ذبيح نيا، 1392: ص 93)
سير تحول ادبيات کودک و نوجوان در اروپا و بعد از قرون وسطي، بسيار سريع بود و به طوري که در قرن نوزدهم، اولين آثار قوي و قابل دفاع نوشته و به امور مخصوص کودکان و نوجوانان توجه شد؛ همچنين برخي قوانين که حقوق کودکان و نوجوان در آنها ناديده گرفته مي شد، حذف و يا اصلاح شدند. براي نمونه نظريات ژان ژاک روسو منجر به انقلابي در حقوق کودک و نوجوان و حتي سيستم آموزشي اروپا شد؛ «روسو با نقد روش هاي سنتي پرورش کودک سبب بيداري و برانگيختن جامعه شد». (همان: ص 155) در سير تحول ادبيات کودک و نوجوان، شاهد پيوند بيش از پيش اين نوع از ادبيات با روان شناسي و علوم اجتماعي بوديم؛ به طوري که بسياري از روان شناسان همچون: پستالوژي و فروبل به سمت ادبيات کودک و نوجوان تمايل پيدا کردند و به پيوند ميان اين نوع از ادبيات و روان شناسي پرداختند. ادبيات کودک و نوجوان نيز پستي و بلندي هاي مشابهي را طي کرد و متحول و حتي با تاخير بسيار بيشتري نسبت به اروپا اين تحول ايجاد شد. از ادبيات پند و اندرزي قبل از ورود اسلام تا ادبيات شفاهي بعد از اسلام که گوناگوني بسياري داشت. در دوران معاصر، برخي نويسندگان همچون: مهدي آذريزدي، توران ميرهادي، منوچهر احترامي، فرهاد حسن زاده و … با داستان ها و به طور کلي آثارشان که به طور ويژه براي کودک و نوجوان خلق کردند، موجب اعتلاي ادبيات کودک و نوجوان شدند. ادبيات داستاني کودک و نوجوان نيز داراي همان عنصر مرسوم و معمول در داستان هاي بزرگسال است. در ميان اين عناصر، عنصر شخصيت از ديگر عناصر مهم تر و موثر تر است؛ زيرا اولين عنصري که مخاطب – خواه بزرگسال و خواه کودک و نوجوان_ با آن مواجه مي شود، عنصر شخصيت است. « يکي شدن خواننده با شخصيت داستان نشان از اهميت والاي اين عنصر داستاني دارد». ( روزبه، 1388: ص34)
تاثير شخصيت داستاني بر کودک و نوجوان کم تجربه و کم دانش که تشنه ي شنيدن و دانستن است، بسيار قابل تامل و درعين حال حساس است؛ حساس از اين نظر که مثلا اگر شخصيت داستان، خواسته و يا ناخواسته به يک عمل ناپسند و خلاف اصول اجتماعي دست بزند، مستقيما بر روي مخاطب کم سن و سال تاثير مي گذارد و برعکس مي توان با خلق شخصيت هاي پويا و داراي ويژگي ها خوب انساني، در قالب يک داستان جذاب، مي توان والا ترين مفاهيم زندگي را از زيباترين راه ممکن به کودک و نوجوان آموخت. دو رمان موفق فرهاد حسن زاده که موارد مورد نظر در اين پژوهش هستند، کاملا شخصيت محور بوده و ديالوگ هاي بسياري دارند؛ شخصيت هايي که متناسب با نوجوانان امروزي خلق شده اند و با توجه به اقبال عمومي بسيار خوبي که از اين دو رمان شده است، ما به برداشت جديد و تازه اي از نوجوانان امروزي دست پيدا مي کنيم. در واقع اين دو رمان آيينه اي روشن هستند که ما مي توانيم تصوير شفاف و معقول تري از نوجوانان امروزي کشورمان داشته باشيم.
اين سوالات درباره ي اين دو رمان مطرح مي شود:
1_ شخصيت ها در رمان هاي حسن زاده به چه روش هايي معرفي و پرداخت مي شوند؟.
2_ شخصيت ها چه کارکردي در داستان هايشان دارند؟.
3_ آيا تيپ رواني خاصِ بعضي از شخصيت ها در داستان، نوآوري در رمان نوجوانان ايراني محسوب است؟.
4_ آيا دليل خاصي براي انتخاب دو دختر – با توجه نام هاي تاويل پذيرشان_ به عنوان شخصيت هاي اصلي دو رمان، وجود دارد؟.
تا کنون پژوهش هاي زيادي درباره ي شخصيت هاي داستاني انجام شده است و هرچند در حوزه کودک و نوجوان اين امر بسيار کم بوده است، اما مي توان به نمونه هايي از آنها اشاره کرد:
1_ رشيدي، صفورا سادات؛ يحيايي، محمد. (1395) « بررسي شخصيت پردازي در داستان هاي خردسالان با تمرکز بر 39 داستان». پژوهشنامه مطالعات ادبيات کودک، شماره سيزدهم، ص 85-106.
در اين پژوهش به شيوه هاي شخصيت پردازي و آثار رواني شخصيت ها توجه شده است.
2_ محمدي جم، معصومه. (1391)، « بررسي شخصيت پردازي در کتاب چشم هايش اثر بزرگ علوي» . پايان نامه دوره کارشانسي ارشد زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه آزاد اسلامي سبزوار.
در اين پژوهش نويسنده به نحوه شخصيت پردازي با توجه به المان هاي ظاهري، رواني، فکري و عملي و چگونگي تحول يافتگي تک تک شخصيت هاي داستان پرداخته است.
3_ کريمي، محمد. (1391) « بررسي شخصيت پردازي زن در رمان هاي تاريخي جرجي زيدان» . دو فصلنامه علمي پژوهشي نقد ادبي معاصر عرب، سال دوم، شماره سوم، ص 58- 71.
در اين پژوهش نويسنده به شيوه هاي پردازش شخصيت هاي زن در داستان هاي جرجي زيدان پرداخته است و در عين حال تاکيد نويسنده بر روي خصوصيات اجتماعي زن ها در داستان هاي جرجي زيدان است.
4_ نجف خاني، محبوبه. (1380) « بررسي شخصيت ها در رمان نارنيا» . کتاب ماه کودک و نوجوان، ص 32- 35.
نويسنده در اين پژوهش به بررسي جنبه هاي اخلاقي شخصيت ها و کنش و واکنش هاي آن ها در طول داستان پرداخته است.
5_ شيرواني، مرضيه. (1388) « شخصيت پردازي قهرمان زن در رمان شوهر آهو خانم و سو وشون» . ماهنامه پارسي، شماره بيست و هشت، ص 54- 65.
بررسي شخصيت پردازي زنان در اين دو رمان، با توجه به المان هاي زنانگي، وجه غالب اين پژوهش است.
در اغلب پژوهش هاي داستاني، محققين کمتر سراغ ادبيات کودک و نوجوان مي روند؛ اگر هم سراغ اين گونه از ادبيات بروند، بيشتر به جنبه هاي تعليمي و يا مسائل تطبيقي بين آثار داخلي و خارجي مي پردازند و به ندرت به موضوعات جزئي و در عين حال مهم مي پردازند و معتقدم اين نشان از فاصله ي بسيار زياد در ارزش گذاري بين ادبيات کودک و نوجوان با ادبيات بزرگسال ماست که متاسفانه نشان دهنده ي در درجه ي دوم اهميت قرار داشتن اين گونه ي مهم و زيبا از ادبيات در نظر ماست. بررسي شيوه هاي شخصيت پردازي در شخصيت ها و از آن مهم تر در قهرمانان داستان ها، يکي از اهداف اوليه و مهم اين پژوهش است؛ در عين حال در اين پژوهش تلاش مي شود تعريفي جديد و تازه از شخصيت پردازي در داستان هاي کودک و نوجوان ايراني ارئه شود؛ بررسي و تحليل لايه هاي اجتماعي، روان شناسي شخصيت ها از ديگر اهداف و همچنين ضرورت هاي اين پژوهش و پژوهش هاي اين چنيني است. از نکات کمتر توجه شده در پژوهش هاي اين چنيني، توجه به مسائل رواني شخصيت ها در داستان هاي کودکان و نوجوانان است که در اين پژوهش، به بررسي و تحليل هويت در قهرمانان داستان ها، به عنوان عنصر برجسته ي شخصيت ها در هر دو داستان، به عنوان نمونه ي نوجوان ايراني، پرداخته شده است.
زيبا و هستي نمايان گر دو نوع متفاوت از هويت در دو نسل گوناگون از نوجوانان ايراني هستند. به نظر مي رسد که حسن زاده تاکيد زيادي بر روي روان شناسي شخصيت ها و به خصوص قهرمانان داستان هايش که هر دو دختر هستند، دارد. قهرمان داستان در رمان هستي به طرز عجيبي از خود بودن فرار مي کند و در عين اينکه زير فشار بسيار زيادي قرار دارد و از پذيرش هويت دخترانه اش سر مي زند. همچنين تخيل عنصر برجسته در شخصيت اول در رمان زيبا صدايک کن است.
اين پژوهش به شکل بنيادين و بر پايه مطالعات کتابخانه اي انجام گرفته است، که به اختصار چنين است:
1_ مطالعه دقيق دو رمان هستي و زيبا صدايم کن.
2_ يادداشت برداري درباره شخصيت ها و به خصوص شخصيت هاي اصلي داستان ها.
3_ يادداشت برداري از منابع مربوط به روان شناسي و علوم اجتماعي.
4_ تنظيم موضوعي فيش هاي گرداوري شده.
5_ گردآوري مباحث پراکنده و نتيجه گيري.