گفتوگو با شهرام اقبالزاده دربارهی روند نامزدی فرهاد حسنزاده در جایزهی هانس کریستین اندرسن
بهاره بوذری / روزنامهنگار/ هفته نامه صدا
روند مستندسازی و معرفی نامزدها از سوی شورای کتاب کودک برای جایزه هانس کریستن اندرسن کار بسیار دشوار و زمانبری است که در نهایت هم انتخاب یک نفر، سوءتفاهمات و اعتراضات دیگرانی را به همراه خواهد داشت. با شهرام اقبالزاده نویسنده و منتقد ادبیات کودک و نوجوان و عضو کارگروه کمیته جوایز بینالملل گفتوگویی داشتیم تا از دلایل انتخاب فرهاد حسنزاده برایمان بگوید. اقبالزاده درصد خطای شورای کتاب کودک در انتخاب حسنزاده را نزدیک به صفر میداند و شانس زیادی برای انتخاب نهایی او در نظر دارد.
***
آقای اقبالزاده میخواستیم با شما درباره جزئیات چگونگی معرفی فرهاد حسنزاده برای جایزه اندرسن صحبت کنیم.
در ابتدا باید بگویم جایزه هانس کریستین اندرسن دو جایزه دارد. یکی دیپلم افتخار است که مربوط به یک سال است که کتاب نویسنده بهعنوان بهترین اثر برگزیده میشود، هم درزمینه ترجمه، هم تألیف و هم تصویرگری. اما جایزه اصلی اندرسن مربوط بهکل فعالیتهای نویسنده در یک بازه زمانی درازمدت است و اصطلاحی بهعنوان long lasting contribution دارند به معنی تأثیر درازمدت و ماندگار یک نویسنده که در شکوفایی ادبیات کودک داشته است؛ نهاینکه فقط چند داستان خوب نوشته باشد یا در دوره دو سهساله درخشیده باشد.
تا به حال، تنها ایرانی که جایزه اصلی اندرسن را برنده شده فرشید مثقالی برای بخش تصویرگری است. اما در شبکههای مجازی اسامی دیگری هم به عنوانبرندگان جایزه اندرسن مطرح میشود که درست نیست و آنها دیپلم افتخار گرفتهاند. آرمان آرین جوانترین برنده و البته محمدرضا یوسفی و محمدرضا شمس هم دیپلم افتخار گرفتهاند. شعبههای ملی جایزه اندرسن برای یک سالهر کسی را که معرفی کنند، فارغ از ارزشگذاری، دیپلم افتخار میگیرند. لازم نیست که شرایط خاصی و سوابق طولانیمدت داشته باشد.
در بخش داستان تا امسال ما دو نفر کاندیدا تا این مرحله، یعنی جایزه اصلی داشتیم، اولین نام نهایی جایزه جهانی اندرسن، احمدرضا احمدی بود و در سالیان اخیر مرادی کرمانی که همین دو سال پیش جزو پنج نامزد نهایی قرار گرفت.
*به نظر شما، ویژگی کارهای فرهاد حسن زاده چیست؟ و چرا از طرف شورای کتاب کودک انتخاب شد؟
ببینید، حاشیه سازیهای بسیاری در این زمینه مطرح شده است؛ در صورتی که انتخاب نامزد جایزه اندرسن ضوابط بسیار دشوار و پیچیدهای دارد. اولا فرهاد حسنزاده جوایز بسیار زیاد و متنوعی از نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی دریافت کرده است. ثانیا تعداد قابلتوجهی کتاب داستان دارد و سالهاست که به نوشتن مشغول است.
ویژگی ممتاز فرهاد حسنزاده این است که یک زندگی زیسته غنی دارد. او در نوجوانی با پدیده انقلاب به عنوان یک تکانه بسیار بزرگ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مواجه شده است. قبل از انقلاب هم معلم بسیار خوبی داشته که با آنها تئاتر کار میکرده و تکنیک فاصلهگذاری برشت را به آنها یاد داده داست. جالب است فرهاد و همکلاسی او جمشید خانیان هر دو با هم نویسندگی را شروع کردند، منتها خانیان در بخش بزرگسال نوشت و تقریباً ده، دوازده سال است در بخش ادبیات کودک کار میکند. هر دو بسیار نمایشی و دراماتیک مینویسند که ناشی از پیشینه آنها در نوجوانی و در مدرسه است، که معلمی آگاه با آنها تئاتر کار کردهاست. حسنزاده در یک خانواده عادی و زحمتکش به دنیا آمده، اما به همت آموزگاری دلسوز، بسیار کتابخوان ترتیب شده است. یک سال از انقلابمیگذرد که با دومین تکانه شدید یعنی با جنگ مواجه میشود. این تجربیات در ذهن او انباشته میشود. فرهاد بچه آبادان است که به خرمشهر جنگزده هم رفتو آمد داشته، بندر خرمشهر در آن زمان مهمترین بندر ایران بود، خارجیهایبسیاری به آن شهر میآمدند و آبادان مهمترین مرکز صنعتی ایران بود. فرهادبزرگترین اعتصابات کارگری را در آبادان دیده است. در نهایت هم اعتصاب کارگران شرکت نفت کمر رژیم را شکست. تمام این تجربیات در ذهن حسنزاده تهنشینشده است.
در رمان «حیات خلوت» حسنزاده که فعلاً تنها رمان بزرگسال او است، چند شخصیت همکلاس در خوزستان هستند. همه آوارههای جنگ هستند و هر کدامسرنوشتی پیدا کردهاند، یکی مهندس میشود، یکی بازاری و یکی خبرنگار و یکیهم مذهبی انقلابی و رزمنده شده است. همانطور که طبقات اجتماعی وگرایشهای سیاسی بسیار متنوعی در انقلاب شرکت داشتند، یکی ازشخصیتهای داستان رزمنده و جانباز میشود و دیگری چپی، که در نهایت اعداممیشود. یعنی فرهاد همه این شخصیتها را در زندگی خود دیده و یک نگاهدگرپذیر دارد. در واقع، تمایلات مردمی و دگرخواهانه دارد، اما تفکر انقلابی رسمی را ندارد، در عین حال گرایشهای انسانی و عدالتخواهانه دارد.
تجربه کودکی و ضرباتی که فرهاد در آن دوران متحمل شده باعث میشود موضوعکودکی، آوارگی، انقلاب و جنگ برای او مهم باشد. البته نه اینکه عکسبرداری کند بلکه به صورت روایت داستانی که همراه با تخیل است آنها را واگویه میکند. بسیاری از رمانهای اجتماعی فرهاد رئال است اما داستان رئال برخلاف آنچه که تصورمیشود این نیست که عین واقعیت را بنویسند.
فرهاد زمانی که همراه خانواده به عنوان آواره جنگی به شیراز و اصفهان میرودشغلهای متعددی مانند شاگرد قنادی داشته است ولی در همان شیراز اولین کار خود را مینویسد و منتشر میشود. همان اولین کارش به دلیل اینکه کتابهایمختلفی خوانده و تکنیکهای نویسندگی را در حد آن موقع میشناخته است، از سطح خوبی برخوردار است. بعد به تهران میآید، در پژوهشنامه کودکان و نوجوانان دبیر اجرایی آن میشود و مقالات نظری و تحلیلی را میخواند و بیشتر وتخصصیتر با ادبیات کودک آشنا میشود. در نهایت با شورای کتاب کودک آشنامیشود و با کیهان بچهها همکاری میکند و تجربه ژورنالیستی هم در حوزه کودکان به دست میآورد. وقتی در دوران اصلاحات ضمیمه دوچرخه شکلمیگیرد، صفحه طنز و داستانش با فرهاد حسنزاده است. بنابراین، علاوه بر تجربه زیسته زمان خودش با نسل جدید تجربههای جدیدی پیدا میکند. برعکس برخی از نویسندگان که در تجربیات پیش از انقلاب و اوایل انقلاب فریز شدهاند،داستانهای حسنزاده متحول میشود و بیانگر تجربه پویایی است. وقتی دنیایچندرسانهای رواج پیدا میکند فرهاد پابهپای آن پیش میرود و جهان نوین را نیز تجربه میکند. در عینحال، در حوزه فانتزی هم کار کرده است، مخصوصاً برای گروه سنی کودک چون داستانهای نوجوانان او بیشتر رئال است. جدا از اینکه در حوزه فانتزی کار کرده است، خلاقیتهای خاص دیگری هم دارد و داستان بازی سرگرمی و کارهای ابتکاری هم مینویسد که فقط تقلید از الگوهای غربی نیست و بیشتر نویسندگان ما این تجربه را ندارند.
همچنین، حجم زیاد نقدها و پایاننامههایی که در مورد آثار او نوشته شده است بسیار مهم است. به اضافه حضور مطبوعاتی و رسانهای او که یکی از ویژگیهایحسنزاده، ارتباط زنده و رودررو با مخاطب است. او مرتب دعوت میشود که برایبچهها در مراکز و شهرهای مختلف داستان بخواند و نظرات آنها را بشنود و مخاطبان را بشناسد.
یکی از ویژگیهای آثار حسنزاده استقبال مخاطب و تیراژ کتاب او است. رمان «هستی» حسنزاده با رأی بچهها بالاترین امتیاز را آورد. آن هم در شرایطی کهبچههای این نسل کتاب تألیفی را پس میزنند چون کتابهای ترجمه جهان امروز کودکان را بهتر منعکس میکنند و خط مرزی فیزیکی از بین رفته است. الان بچههانه فقط شهروند ایران بلکه شهروند جهانی هستند. فرهاد حسنزاده این تغییرات را درک کرده و این تحولات در آثارش دیده میشود. شخصیتهای داستانی او ایستا نیستند بلکه پویا و کنشگرند. یکی از دلایلی که بچهها رمان ایرانی را دوست ندارند این است که شخصیتهای کودک و نوجوان در رمان منفعل هستند. درواقع، یک فرهنگ ایستای پدرسالارانه که نوستالژی نسل نویسندگان ما است در این آثار حکمفرماست. اما آثار فرهاد حسنزاده این طور نیست. حتی به آنچه کهنوستالژیای نسل خودش است نگاه امروزی دارد. اگرچه در داستان کوتاه جای زیادی برای تحول شخصیت وجود ندارد اما شخصیتهای حسنزاده آنجا هم کنشگر هستند و منفعل نیستند.
تفاوت جهان صنعتی و مدرن با جهان ایستای پیشاصنعتی تحولات لحظهای آن است و پویایی جامعه مدرن بسیار بالاست. در جامعه صنعتی از طریق سوادآموزی و تحصیلات دانشگاهی شخصیتها میتوانند خاستگاههای طبقاتی اولیه خود را تغییر دهند. انقلاب هم همین روند را تشدید کرد. متاسفانه عدهای نوکیسه وبیسواد از این شرایط سوءاستفاده کردند و خود را از حیث اقتصادی و سیاسی بالا کشیدند. چون انقلاب ما مبتنی بر سنت بود چندان با دانشگاه روابط خوبی نداشت. اگرچه صحبت وحدت حوزه و دانشگاه مطرح بود اما واقعیت این بود که دانشگاه به نفع حوزه حذف شد و سعی کردند یک قشر دانشگاهی خودی درست کنند. فرهاد حسنزاده وارد این زدوبندها نشد. اگرچه ممکن است که دوچرخه متعلق به دولت باشد. اما در زمینه کاری خود آزادی نسبی داشتند و توانستند با اقشار شهری مدرن ارتباط برقرار کنند چون معمولاً کتابخوانها و روزنامهخوانهاقشر متوسط جامعه هستند.
*حضور و تأثیر فرهاد حسنزاده در فعالیتهای صنفی چگونه بود؟
فرهاد حسنزاده، عضو هیئت مؤسس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و عضو اولین دوره هیئت مدیره آن و دورههای بعد است. بنابراین، فعالیت نهادی در حوزه تخصصی ادبیات کودک از ویژگیهای کاری اوست. جالب است بدانید دردورهای که من دبیر انجمن نویسندگان بودم، فرهاد در آن دوره در هیئتمدیره نبود اما بیشتر از اعضای هیئتمدیره به من کمک کرد. ما حرفهایتر نشریه داخلی انجمن را تحت عنوان «نویسک» منتشر میکردیم که سرمقاله، خبر، حرفاول و حرف آخر داشت و اگر فرهاد نبود این نشریه موفق نمیشد. وقتی نویسکدست خانم پوری سلطانی، مادر کتابداری ایران رسیده بود، ایشان اینقدر پسندیدند که همچون نشریهای حرفهای ثبت شد و با من تماس گرفتند که این مجله را مرتب برای ما بفرستید. اما متأسفانه چون کار پرزحمتی بود هیئتمدیره بعدی آن را کنار گذاشت، البته نویسک پیش از آن هم نحیفتر منتشر میشد. بنابراین فرهاد در تکتک فعالیتهایش برای کودکان و ادبیات کودک حضور مؤثر و پررنگ داشته است. یکی دیگر از ویژگیهای آثار حسنزاده در جامعه عبوس ما، طنز است که این ویژگی کارهای مرادی کرمانی هم هست. واقعیت این است که زندگی ما ایرانیان تلخ است اما این نویسندگان با طنز داستانهای خود را شیرینمیکنند. نه اینکه بگویند همه چیز گلوبلبل است یا بخند تا دنیا به رویت بخندد، ولی با تکنیک و شگرد طنز مخاطب را دچار انفعال و اندوه نمیکنند.
داستان همیشه باید بحران و گره داشته باشد، زندگی حسنزاده هم پر از بحران بوده است. من بارها به نویسندگان جوان گفتهام ادای خارجیها را درنیاورید و از تجربه زیستی خود بنویسید. رمان هم روایت یک بحران عمیقتر است. نوجوانان ما انواع بحرانها را تجربه میکنند، در خانه پدر و مادر و در مدرسه معلم و مدیر درکشان نمیکنند، روحانیها هم آنها را درک نمیکنند و میخواهند، با نگرانی برای آخرت آنها، همه را به بهشت بفرستند، نباید بخندند و نباید برقصند، که مبادا جهنمی شوند.
حسنزاده با این نگاه مرزبندی دارد. در جامعه ما که دختران به طور کل نادیده گرفته میشوند، شخصیت رمان «هستی» قهرمان داستان فرهاد، دختر کنشگری است. این مسائل باعث میشود فرهاد از بحرانهای اطراف خودش با تخیل قویداستانهایی بنویسد که نوآوری دارد و از ساختار ادبی (پیرنگ، شروع، شخصیتپردازی، فضاسازی، تعلیق، گرهگشایی و پایانبندی) درستی برخوردار باشد. ضمناً حسنزاده کارهای دراماتیکی دارد که فیلم هم از روی آن ساخته شدهاست.
*میزان استقبال کودکان و نوجوانان ایرانی از آثار حسن زاده را چطور ارزیابی می کنید؟
فرهاد حسنزاده از جمله نویسندگان پرمخاطب و پرتیراژ است البته ما نسبت به وضعیت فاجعهبار امروزی قضاوت میکنیم. مثلاً اگر ابتدای انقلاب بود در همان چاپ اول صدهزار نسخه از کتاب حسنزاده در یک ماه میفروخت اما در شرایط فعلی هم هر اثرش سالی دو، سه بار چاپ میشود که هر کدام تیراژ سه و پنج و حتی پانزده هزار دارد. خوشبختانه براساس مطالعات میدانی، مخاطبان ایرانی از آثار فرهاد حسنزاده استقبال میکنند و جزو نویسندگانی است که این نسل، از شهرستانی تا تهرانی و از سطح مرفه و متوسط تا قشر فرودست آثار او را دوست دارند.
*چقدر احتمال میدهید که حسنزاده برنده نهایی جایزه اندرسن شود؟
من برای فرهاد حسنزاده شانس بالایی میبینم. یعنی اگر نویسنده ایرلندی برنده نشود، فکر میکنم فرهاد حسنزاده برنده شود. سالی که احمدرضا احمدی کاندیدا بود گفتم احمدرضا به فینال میرسد اما برنده نمیشود چون دیوند آلموند هم میان نامزدها بود که در آن سال آلموند جایزه نهایی را گرفت. اما فرهاد حسنزادهامسال شانس دارد. چون آثارش گیراست و متنوع و با این که از کشور سنتزدهمیآید، دچار کلیشه جنسی و مردسالاری نیست و ویژگیهای به شدت هم ایرانی و هم بومی دارد. یعنی شما ردپای جنوبی بودن را در آثارش میبینید. ضمن اینکه آثاری دارد که کاملاً مربوط به شهری مثل تهران است. آثار حسنزاده ویژگیهایاقلیمی و بومی و ایرانی بودن را با بنمایههای انسانی و جهانی مانند صلح و انتقاد به کلیشههای جنسی و تبعیض طبقاتی، البته با هویت خواهی ( نه علیه جهانی بودن) دارد و این نگاه ملی جهانی حسنزاده شانس او را بالا میبرد.
وقتی خبر نامزد شدن حسنزاده به ما رسید، همه اعضای کمیته جوایز هم بهحسنزاده تبریک گفتند و هم به همدیگر. چراکه پرونده بسیار محکم و وزینی بود و ده نفر متخصص حوزه ادبیات کودک نشستند و نزدیک به یک سال مستندسازی کردند. میخواهم بگویم مطلقاً در شورا پارتیبازی وجود ندارد. ممکن است در جایزه سالانه اثری از چشم بیفتد، من نمیگویم خطای انسانی نیست ولی در مورد جایزه اندرسن ضریب خطا اگر صفر نباشد، در حد صفر است چون فاکتورهای بسیاری برای انتخاب لحاظ میشود.
به عنوان مثال، سالی که بنیاسدی را به عنوان تصویرگر معرفی کردیم، ما پرونده دکتر زرینکلک را به عنوان یک چهره ملی، جهانی و یکی از پیشگامان تصویرگری کتاب کودک و عضو هیئت مؤسس کتاب کودک داشتیم. ما اگر میخواستیمپارتیبازی کنیم، باید ایشان را معرفی میکردیم اما این کار را نکردیم چون فعالیت ایشان مستمر و پیوسته نبود. (در واقع به نوعی از کار زرینکلک ممانعت شد.)
فرهاد حسنزاده تنها کاندیدای شوراییها نیست و کاندیدای ملی است. شاید اگراز نظر زیباییشناسی بخواهم اظهارنظر کنم، نویسنده توانمند دیگر همین همکلاسی فرهاد، جمشید خانیان است اما عمده فعالیت جمشید خانیان تا پانزدهسال پیش، ادبیات بزرگسال مخصوصاً نمایشنامه و تئاتر بود. اگرچه پیشبینیمیکنم که او نیز به عنوان چهره بینالمللی خواهد درخشید اما تأثیرگذاری درازمدت و شناخت و رابطه با مخاطب در مورد حسنزاده بیشتر صدق میکند. فرهاد حسنزاده به یک چهره ملی ادبیات کودک مخصوصاً در سالهای اخیرتبدیل شده است. ما مورد نقد بسیار شدید هستیم که چرا دیگران را انتخابنکردهایم و من چون هم عضو انجمن هستم و هم عضو شورا، انتقادهای بسیاری رامیشنوم اما، با سربلندی میگویم که تلاش کردهایم عادلانه انتخاب کنیم. حتی گاهی شاعران هم به ما اعتراض میکنند، در صورتی که جایزه اندرسن اصلاً مربوط به حوزه شعر نمیشود. بنابراین، به زودی تمام ضوابط انتخاب کاندیداها را منتشر خواهیم کرد.
• شخصیتهای داستانی حسنزاده ایستا نیستند بلکه پویا و کنشگرند. یکی از دلایلی که بچهها رمان ایرانی را دوست ندارند این است که شخصیتهای کودک و نوجوان در رمان منفعل هستند. در واقع، یک فرهنگ ایستای پدرسالارانه که نوستالژی نسل نویسندگان ما است در این آثار حکمفرماست. اما آثار فرهاد حسنزاده این طور نیست. حتی به آنچه که نوستالژیای نسل خودش است نگاه امروزی دارد.
• یکی از ویژگیهای آثار حسنزاده در جامعه عبوس ما، طنز است که این ویژگی کارهای مرادی کرمانی هم هست. واقعیت این است که زندگی ما ایرانیان تلخ است اما این نویسندگان با طنز داستانهای خود را شیرین میکنند. نه اینکه بگویند همه چیز گلو بلبل است یا بخند تا دنیا به رویت بخندد، ولی با تکنیک و شگرد طنز مخاطب را دچار انفعال و اندوه نمیکنند.