آسمان ورق میخورد
صفحهی شب رو میشود
دلم زیر و رو
چیزی برای خوردن ندارم
و بهانهای برای گریه
لیوانی نور مینوشم از چراغ مطالعه
و تا صبح عکس تو را ذکر میگویم
با تسبیح اشک.
از کتاب وقتش رسیده کمی پسته بشکنیم
آسمان ورق میخورد
صفحهی شب رو میشود
دلم زیر و رو
چیزی برای خوردن ندارم
و بهانهای برای گریه
لیوانی نور مینوشم از چراغ مطالعه
و تا صبح عکس تو را ذکر میگویم
با تسبیح اشک.
از کتاب وقتش رسیده کمی پسته بشکنیم