سفر به شهر ایروان در ارمنستان از تجربههای ارزشمندم بود. از تجربههایی که در پی نوشتن میآید. سفر کردن، دیدن، شنیدن و آشنا شدن. در این برنامه مهمانهایی از ایران، آلمان، سوییس، ایتالیا، امارات متحده عربی و جمعی از نویسندگان و دستاندرکاران ادبیات کودک و ارمنستان شرکت داشتند. مهمان ایرانی این بزرگداشت من بودم که به دعوت کتابخانه «خنکوآپر» و دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان- شعبه ارمنستان IBBY و با حمایت رایزنی فرهنگی ایران در ارمنستان به این کشور سفر کرده بودم.
در این پنج روز من یک جلسه سخنرانی و یک جلسه قصهخوانی با بچهها داشتم. موضوع سخنرانیام «ارتباط نویسنده و خواننده کتاب» بود که همراه با نمایش چندین عکس ارائه شد. در این سخنرانی سعی کردم از بیان حرفهای کلی دوری کنم و به ذکر تجربههای شخصیام بپردازم. به شرح نوشتنم از دوران نوجوانی تا امروز پرداختم و گفتم در هر دوره مخاطبانم چه کسانی بودهاند و ما با هم چه ارتباطی داشتهایم. در بخشی از سخنانم گفتم وقتی بحث ارتباط نویسنده و مخاطب پیش میآید دو دیدگاه و روش وجود دارد؛ یکی میگوید نوشتن هنری است که باید با آزادی و بدون چهارچوب انجام شود، نویسنده باید خلوت خاص خود را داشته باشد و خود را همسطح مخاطب نکند و صرفا بنویسد تا به لذت درونی برسد. دیدگاه دوم برعکس فکر میکند یعنی همواره مخاطب را میبیند و میکوشد برای او و به زبان او بنویسد. من تعادل بین این دو دیدگاه را قبول دارم. برای من نوشتن یک بازی همراه با شادمانی درونی است. من و مخاطبانم با هم بازی میکنیم. من از آنها ایده و سوژه قرض میکنم و بعد همان ایدهها را تر و تمیز میکنم، چیزهایی بهشان اضافه و گاهی هم کم میکنم و دوباره به خودشان پس می دهم. گاهی این بازی معکوس میشود؛ یک بده بستان دوستانه و مشارکتی میشود. در انتهای صحبتهایم تجربه نگارش چند اثر را مثال آوردم که ایدههایشان را از دل صحبتهای خوانندگان کتاب به دست آورده بودم. همچنین در بخشی از صحبتهایم از نهادهایی که بین نویسنده و مخاطب پل میزنند نام بردم و از تجربههایشان ذکر کردم؛ از جمله «با من بخوان»، شورای کتاب کودک، جام باشگاههای کتابخوانی و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان ایران.
هر کدام از مدعوین برنامه قصهخوانی هم داشتند. این قصهها به زبانهای آلمانی، انگلیسی و فارسی بود. مخاطبان این قصهها بچههایی بودند که به این زبانها آشنایی داشتند و در مدرسه این زبان را میآموختند. حدود ۱۲۰ دختر و پسر به این جلسه دعوت شده بودند، همینطور تعدادی از دانشجویان زبان فارسی. من برایشان چند قصه از کتاب «کوتی کوتی» را بلندخوانی کردم و برایشان ساز زدم.
حسنزاده افزود: در این روزها چند برنامه دیگر هم بود؛ از جمله دیدار با اعضای انجمن نویسندگان ارمنستان، دیدار با کتابداران و مدیران کتابخانههای شهر ایروان، کارگاه داستاننویسی، بازدید از موزههای موسیقی و مردمشناسی، همچنین سفر به شهر ایچوان و بازدید از خانه فرهنگ آچاچوری و نقاط دیدنی ایروان. در خلال این سفر یک روز به استودیوی تلویزیونی ایروان دعوت شدم و در یک برنامهی زنده از برنامهها و اهداف سفر و فعالیتهای خودم صحبت کردم.
او گفت: مراسم رسمی جشن تولد کتابخانه روز جمعه ۱۹ اکتبر با حضور همسر رئیسجمهور ارمنستان و جمعی از پیشکسوتان کتابداری و نویسندگان و با اهدای لوح سپاس به کوشندگان این راه به پایان رسید.