شاید ماجرای این داستان در همینجا تمام شود. در همینجایی که دارید این داستان را شروع میکنید. حالا میخواهید داستان را بخوانید، میخواهید نخوانید. شاید با تمامشدن سطرهای داستانی که…
ادامه مطلبفقرا و رفقا و چندتا نقطه/ داستاني از كتاب «هويجبستنی» جلوی در بیمارستان شلوغ بود. یعنی جای پارک پیدا نمیشد. به مامان گفتم: «برو جلوتر شاید گیرت بیاد.» رفت جلوتر…
ادامه مطلب