چند بند بهاری برای این روزها که صدای بهار در خروش سیلابها گم شد. نه جاده ساختیم نه پل نه سیل بند یکسره اشک ریختیم در سوگ بهاری که باید…
ادامه مطلبامروز دوم مردادماه، نمیدانم چندمین سالگشت رفتن مردی است که ما و ادبیات ما خیلی بیشتر از آنچه فکرش را کنیم وامدار اوست. وامدار تلاشهای کسی که بیوقفه کار میکرد…
ادامه مطلبپروانه در قاب موزه خواب دشتهای پرگل میبیند مادرم بر لباس چهارخانهاش عطر گلهای وحشی میپاشد و من… بی دلیل از خانه بیرون میزنم.
ادامه مطلبنگاهي به مجموعهشعر «وقتش رسيده كمي پسته بشکنيم» ♦عباس تربن احتمالاً خیلیها نمیدانند فرهاد حسنزاده که داستاننویس شناخته شدهای است، یکی از اولین کسانی است که در ایران برای نوجوانان…
ادامه مطلباگر چه هنر اصلیام شعر گفتن نیست، ولی لابهلای داستان نوشتنهایم شعر هم میگویم. یعنی خودش که میآید من کاری به کارش ندارم. فقط مینویسمش و میگذارم کنار تا بعدها،…
ادامه مطلبصدای تو از رودخانهها عبور میکند صدای تو از جسم سنگ صدای تو از شانههای زخمی زمین
ادامه مطلببيا كنار پنجره
ادامه مطلباین درخت خیال افتادن ندارد خیال خاکستری این درخت خیلی وقت است همسفر باد گریخته
ادامه مطلبدرخت نامم را پرسید گفتم: پرنده گفت: باران را ندیدی؟ گفتم: هنوز در زندان ابر زندانیست گفت: کلید قفل زندان دست کیست؟ گفتم: دست باد، اگر بیاید گفت: اگر نیامد؟…
ادامه مطلبهر روز دفترم را میبویی به جستجوی شعری تازه شعرم شکوفه نزده ولی بوییدنت را دوست دارم
ادامه مطلب