◊ دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی
در این پژوهش، نخستین هدف ایجاد نظریهی انتقادی و روشی برای تحلیل نمود هستیمندانهی ساختار وجود قهرمان داستان است بر مبنای روانشناسی اگزیستانسیال. از شاخههای مختلف روانشناسی اگزیستانسیال، شاخهی پدیدارشناختی مناسب تشخیص داده شد و دیدگاههای ارنستو اسپینلی و بو یاکوبسن مبنای کار قرار گرفت.
مبنای طراحی روش نیز به تناسب مبنای نظری و به اقتضای کاربرد آن در حیطهی نقد و نظریهی ادبی، روش تحلیل محتوای کیفی فیلیپ میرینگ انتخاب شد. امکان برقراری توازی میان رواندرمانی اگزیستانسیال و فرآیند خوانش-تحلیل متن را نیز بر مبنای دیدگاه پل ریکور در زمینهی قیاس میان گفتوگو و خوانش بررسی کردیم و آن راهبردها، فنون، مفاهیم و مراحل رواندرمانی اگزیستانسیال را که متناسب با فرآیند خوانش بود، در روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی ادغام کردیم و بدین طریق، نظریهی انتقادی و روش تحلیل نمود هستیمندانهی ساختار وجود قهرمان داستان تدوین شد (دستورالعمل 1).
در فصل چهارم پژوهش، با دو هدفِ آزمودن روش طراحی شده و نیز سنجش امکانات و ظرفیتهای آن برای بازنمایی مسئلهی اصلی رمان نوجوان و نظریهپردازی در این باب، ابتدا امکانهای نظریهی انتقادی طراحی شده را برای بازنمایی مسئلهی رمان نوجوان نشان دادیم (بر مبنای دیدگاههای نظریهپردازان اصلی این حوزه: نیکولایهوا، سیلینگر-ترایتس، مککالم و نیز بسط دیدگاه بووه در این زمینه). سپس رمان هستی، اثر فرهاد حسنزاده بر مبنای این نظریهی انتقادی و روش، تحلیل شد.
نتایج تحلیل در زمینهی مسئلهی رمان نوجوان، مؤید کارآیی و سازگاری نظریهی انتقادی و روش برای بازنمایی مسئلهی رمان نوجوان بود و ضمن آشکار کردن نمود هستیمندانهی ساختار وجود قهرمان داستان، نشان داد در این رمان، دوراهیهای عشق/تنهایی و انتخاب آزاد/التزامات واقعیات زندگی نمایانگر وجه تحققیافتگی (اقتدار) نمود هستیمندانهی ساختار وجود قهرمان نوجوان، دوراهیهای اضطراب مرگ/تعهد به زندگی و معنای زندگی/بیمعنایی نمایانگر وجه بالقوگی (توان) نمود آن هستند و مسئلهی این رمان نوجوان واقع شدن در مرز میان این دو وجه است.
از سوی دیگر، در زندگی قهرمان داستان، بروز دیمونیک در شکل بازگشت او به آبادان، نشانگر هدایت دیمونیک در جهتی مؤید تواناییهای او و کسب شناخت عمیقتر از دیگران و جهان است (شکلگیری ایستارهای جدیدی در رابطهی هستی با بابا، دایی جمشید و شاپور و آشنایی او با واقعیت مرگ و اضطراب مرگ در شکل اضطرابی اگزیستانسیال). از نتایج بازبینیهای رمزگذاری در مراحل مختلف، ارزیابی میانرمزگذار و در کل، دریافتهای حاصل از کار عملی با دستورالعمل بر مبنای نظریهی انتقادی و روش، برای اصلاح، تغییر و تعدیل آنها استفاده کردیم که در قالب دستورالعمل 2 نمود یافت.
در بخش نتایج پژوهش نیز پاسخ پرسشهای پژوهش ارایه شد و کاربردها، امتیازات، محدودیتها و نواقص نظریهی انتقادی و روش طراحی شده را بررسی و پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده ارایه کردیم.