يادداشتي در حاشيهي جشنواره داستان اروند
نویسنده وقتی برای بچهها مینویسد بال در میآورد. دو بال خیال انگیز و رویایی. حتماً نیازی نیست چیزی که خلق میکند جن و پری و موجودات افسانهای داشته باشد. مهم این است که او برای مخاطبی مینویسد که جهان را با چشمان دیگری نگاه میکند. چشمانی که هنوز پاک است و آلوده به بلایای زمینی نشده و به همه چیز بال میبخشد. بال پرواز.
اگر در زمان نوجوانی و کودکی ما نویسندگان این حوزه به تعداد انگشتان دست بود، امروز ادبیات کودک کشورمان به مدد نویسندگان، شاعران، مترجمان، پژوهشگران این حوزه به اندازهای شده که تصویر درخشانتری از دنیای کودکان و نوجوانان ارایه بدهد. اگر چه این تصویر هنوز به پختگی و کمال نرسیده و نیاز به زمان دارد، اما با نگاهی به خط سیر حرکت ادبیات کودک و نوجوان میتوان آیندهای درخشان برای آن متصور شد. در مقایسه با درخت تناور ادبیات کلان، ادبیات کودک و نوجوان ما هنوز جوان است و چندان قامت و قالب نگرفته است، این ادبیات از یک سو نیاز به حمایت و پشتیبانی و از سوی دیگر نیاز به آزادی و رهایی دارد.
واقعیت این است که نوشتن برای مخاطبان کودک و نوجوان کاری تخصصی و دشوارتر از نوشتن برای مخاطبان بزرگسال است. کسانی که برای این گروه مینویسند باید از تجربه و دانش کافی برخوردار باشند در حالی که در نظر عموم جامعه هر داستانی که شخصیتهای کودک و یا حیوانات داشته باشد، یا صرفاً بیان خاطرات نوستالوژیک کودکی نویسنده، داستان کودک محسوب میشود.
برگزاری جشنوارههای متعدد (از جمله جشنواره داستان اروند) که بخشی از کارشان را به داستان نوجوان اختصاص میدهند، میتواند توجه برانگیز باشد. میتواند همچون چراغی هدایت کنندهی نویسندگانی باشد که نوشتن برای نوجوانان را دوست دارند اما محرکی برای این کار نیافتهاند. هر جشنوارهای در ذات خود روشنکنندهی شعلهای است در درون هنرمند. منتها جشنواره تمامِ کار نیست. باید اجازه داد این نیروی نهفتهای که به مدد جشنواره فعال شده به سوی کسب تجربه و دانش برود. به سوی رها شدگی از اعماق ناخودگاه و ترکیب این رهایی که هنر محض است با مخاطبی که نیاز به فهمیده شدن دارد.