روزهای آخر سال 1391 روزهای پر تلاطمی هستند. اسفند امسال برای هستی دو اتفاق خوب افتاد. دو جایزهی معتبر نصیبش شد. اولی در اول اسفندماه بود که از سوی «لاکپشت پرنده» انتخاب و نشان لاک پشت نقرهای را به خانه آورد. دومی هم در نهم اسفند بود که توسط «شورای کتاب کودک» به عنوان یکی از کتابهای ویژه انتخاب شد و لوح شورا را دریافت کرد. جالب است که در این دو جشنواره هم هستی جایزه گرفت و هم کتاب «عاشقانههای یونس در شکم ماهی» نوشته جمشید خانیان. و جمشید خانیان کسی نیست جز همان دوست خوب و قدیمیام که رمان هستی به او تقدیم شده است. شاید در زمانی مناسب درباره دوستی خودم و جمشید بیشتر بنویسم. اما روزی که با هم از پلههای حسینیه ارشاد بالا میرفتیم تا لوحمان را بگیریم، فکر کردم این با هم بودن در امتداد همان روزهای نوجوانی است که با هم کتاب میخواندیم، با هم نمایش بازی میکردیم، با هم درس میخواندیم و بسیاری با هم بودنهای دیگر که سر دیگر این رشته به با هم جایزه گرفتن رسیده است.