فرهاد حسنزاده چگونه نامزد جایزهی ادبی هانس کریستین اندرسن شد؟
علیرضا غلامی / روزنامهنگار/ هفته نامه صدا (بهمن ماه ۱۳۹۶)
مایهی مباهاتِ ادبیات ایران است که نویسندهای چون فرهاد حسنزاده دارد. او نامزد جایزهی هانس کریستین اندرسن شده است. اما هیچ مهم نیست، نوروز 1397 که برندهی نهایی این «نوبلِ کوچک» اعلام میشود او به آن مدال طلای منقش به تمثال هانس کریستین اندرسن و دیپلم افتخارش برسد یا نرسد. مهم این است که ادبیات ایران درک کرده نویسندهی بزرگی چون فرهاد حسنزاده دارد.
زیاد شنیده میشود که ادبیات ایران نویسندهای ندارد که بدرخشد و این حرف عموماً از کسانی شنیده میشود که عموماً دنبالهروی الگوهای ثابتاند و نمیتوانند از لاک گذشته بیرون بیایند. در حالی که ادبیات اگر پویایی نداشته باشد و بخواهد در راههای رفته قدم بگذارد و دنبالهروی موفقیتهای قبل از خود باشد احتمالا محکوم به مرگ است. در این سالها انبوهی از مصرفکنندگان ادبیات را دیدهایم که در جستوجوی لذتیاند که از ادبیاتِ دهههای قبل نصیبشان شده است. اینها عموماً مصرفکنندگانیاند که تابع یک الگوی واحدند و تا حدودی ناتواناند از اینکه متناسب با تفاوتهای موجود در پدیدههای هر دوره که در ادبیات بازتاب پیدا میکنند جلو بیایند. مدام در حال مقایسهاند و در اغلب متنهای ادبی دنبال فاکتورهایی میگردند که الگوهای ثابت ذهنیشان براساس آنها شکل گرفته. ادبیات و هنر نیز سازوکاری مثل بازار دارد که درش همهچیز درحال تطور است. در نتیجه در برخورد با چیزی که دچار تطور میشود لازم است از یک الگوی ثابت پیروی نشود تا از التذاذ بینصیب نمانیم. فرهاد حسنزاده یکی از آن چهرهی درخشان ادبیات ایران است که قریب سه دهه حضوری مستمر در این ادبیات داشته و روند کارش با خلاقیتی رو به رشد همراه بوده و به خوانندگانش همیشه التذاذی ادبی رسانده است. حدود ده سال پیش بود که رمان «مهمان مهتاب» را از او خواندم، رمانی که یکی از بهترین کارهایی بود که او برای بزرگسالها نوشته بود و قدرتش را در توصیف احوال مختلف انسانها در روزگار جنگی نشان میداد. دو برادر در شهر جنگزدهی آبادان چه واکنشی میتوانستند به جنگ و خشونتهای ناشی از جنگ داشته باشند؟ یکی میماند و یکی میرود. و این خلاصهترین چیزیست که میتوان از سرنوشت هزاران ایرانی معاصر روایت کرد. رفتار قهرمانهای حسنزاده در آن رمان ـ که خواندنش در آن سالها بسیار دلچسب شده بود ـ بعدها در کسوت یک دختر نوجوان به نام هستی ظاهر شد. و «هستی» از بهترین کارهای حسنزاده بود، دختری که مثل قهرمانهای «مهمان مهتاب» در جنگ به بلوغ فکری میرسد و در مسیر زندگی واقعبینانه میافتد.
حالا فرهاد حسنزاده برای مجموعهی آثارش و یک عمر فعالیت خلاقانهی ادبی نامزد جایزهی هانس کریستین اندرسن شده است. اما روند نامزدی در این جایزهی معتبر چهگونه است؟
جایزهی هانس کریستین اندرسون جایزهایست که دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) از سال 1956 میلادی به نویسندهها و از 1966 میلادی هم به تصویرگرها اهداء کرده است، جایزهای که دوسالانه است و حامیان مالی بینالمللی دارد. دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان یک نهاد غیرانتفاعی است که سال 1953 در زوریخ سوئیس راهاندازی شد و عمدهترین هدفش هم پیوند کتاب و کودک بوده است، در 75 کشور شعبه دارد و نمایندهاش در ایران شورای کتاب کودک است، نهادی که خود سال 1962 میلادی (1341 شمسی) تأسیس شد و دو سال بعد به دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان پیوست. هر کدام از نمایندههای IBBY در سراسر جهان میتوانند یک نویسنده را از کشور خود معرفی کنند. امسال شورای کتاب کودک فرهاد حسنزاده را از ایران معرفی کرد. از مجموع 75 نویسندهای که به IBBY معرفی شدند در داوریهای اولیه 33 نویسنده و 28 تصویرگر نامزد شدند و در داوریهای مرحلهی بعد شدند پنج نویسنده و شش تصویرگر. ترکیب هیات داوران در IBBY متنوع است و دو سال یکبار تغییر میکند. برای 2018 داورها نویسندههایی بودهاند از کانادا، روسیه، آمریکا، ژاپن، اسپانیا، اسلوونی، یونان، لبنان، ونزوئلا، مصر و آرژانتین. یعنی از چهار قاره. هیات داوران پنج نویسنده را نامزد نهایی کردهاند که اینها هستند: ماری آدو مورای از فرانسه که سالها پیش هم کتابی با عنوان «زندهباد تریسیان» از او به فارسی ترجمه شده بود؛ فرهاد حسنزاده از ایران؛ ایکو کادونو از ژاپن؛ جوی کاولی از نیوزیلند که کتابهای متعددی در سالهای اخیر از او به فارسی ترجمه شده و اولف استارک از سوئد.
برندههای نهایی در بخشهای نویسندگی و تصویرگری ساعت 2:30 دقیقهی روز 26 مارس 2018 (6 فروردین 1397) در کنفرانس خبری IBBY در نمایشگاه کتاب کودک بولونیای ایتالیا معرفی میشوند. بعد مدالها و دیپلمها هم در 36امین کنگرهی IBBY که 30 آگوست 2018 (8 شهریور 1397) در آتنِ یونان برگزار میشود اهداء میشود. از ایران تنها کسی که برندهی نهایی این جایزه بوده فرشید مثقالی بوده است، همان تصویرگر ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی. شاید نوروز 1397 ادبیات ایران هم بدرخشد.