تنهاییِ شوخ و خاکستریِ بچه‌های شهر

تنهاییِ شوخ و خاکستریِ بچه‌های شهر

تنهاییِ شوخ و خاکستریِ بچه‌های شهر 150 150 فرهاد حسن‌زاده

یادداشتی درباره‌ و به بهانه‌ی انتشار «من+ شیمپالو+ جی‌جور» نوشته‌ی فرهاد حسن‌زاده

بابک بیات

چکیده:
ادبیات کودک به معنای امروزین آن با رومانتیسیسم مقارن است. در یک نگاه کلان و گذرا به تاریخ ادبیاتِ واپسین قرن می‌توان به تقاوت و تشکیک در یک طرز تلقیِ سنتی‌ _ تاریخی از کودک رسید. ادبیات داستانی کودک و نوجوان در ایران برآیند روند گذار از همین نگاه سنتی به اندیشه‌ی مدرن و وضعیتِ پست‌مدرن است.
در این گذار‌گاه با سویه‌ی درهم و متعارضی و التقاطی از جهان‌بینی‌ها در ادبیات مواجهیم و‌گاه نیز شاهدِ درک درستی از وضعیت کودک و نوجوان در فرهنگ ایرانی هستیم. در این مقاله سعی بر آن است تا نگاهی گذرا شود به گرایشی از ادبیات پست‌مدرن کودک از زاویه‌ی کتاب «من+ شیمپالو+ جی-جور» نوشته‌ی فرهاد حسن‌زاده.
مایرز می‌گوید: «کودک رمانتیک قصه‌ی بنیادین ماست.»
کودک تا پیش از قرن نوزدهم در ادبیات و فرهنگ صرفاً کوچک شده‌ی یک بزرگسال در ابعاد فیزیکی بود و صور افلاطونیِ شامل بر ذهن و رفتار انسان را، بر کودک هم، بی‌کم و کاست، متصور بودند. طبقه‌ی متوسط رشد می‌کرد و رشد شهرنشینی و کار در کارخانجات به‌جای کار بر سر مزارع و جابه‌جایی فئودالیسم و اشرافیت و نظام جدید تقسیم کار و پیشرفت‌های علم و بسیاری عوامل دیگر کودکان را نیز بی‌نصیب نگذاشت. قرن بیستم و شک‌انگاری در قطعیت‌های اندیشه‌ی بشر در آغازِ بحرانی و جنگ‌زده‌اش و زیر سوأل رفتن بسیاری از جزم‌اندیشی‌های انسان پیشامدرن به ادبیات کودک نیز راه یافت. به عنوان مثال: «استفاده از کودک به‌عنوان «آگاهی تمرکزیافته» در داستان بزرگسالان، توسط نویسندگانی چون هنری جیمز و دی. اچ. لارنس» و نگاه منتقد این نویسندگان را به شیء‌شدگیِ مرسوم و متداول آن دوره از این منظر می‌توان به خوبی دریافت.
حالا دیگر بحث‌ها درباره‌ی کودکان جدی‌تر می‌شد. ژان پیاژه از اولین‌هایی است که با جدیت گفت: «کودک بزرگسالی در ابعاد کوچک نیست.»
بحث درباره کودکان و تعاریفی تازه‌ از «معصومیت» و کودکی و نگره‌های تازه‌ای از رفتار و روان‌شناسی کودک جان می‌گرفت و ادبیات کودک به دنبال تعریفی منسجم و نجات‌بخش از سیطره متون تولید شده برای بزرگسالان بود.
جادوگر شهر اُز را می‌توان از پیشگامانی دانست که «نشان دهنده‌ی ناخرسندی از داستان‌های شورانگیز fin de siecle در یک بزنگاه یا چرخش تاریخی است و دیدگاه‌های متضاد زمانه‌ی خود را عرضه می‌کند. بام از یک سو، سفری مهیج و چند لایه به دنیایی خیالی را که کودکان مخاطب مستقیم آن هستند، به تصویر می‌کشد و از سوی دیگر، ارزش‌های این دنیای خیالی را به چالش می‌کشد.»
اما، چیزی نمی‌گذرد که در دورانِ جدید، که به نام پست‌مدرنیسم می‌شناسیم‌اش، قرار می‌گیریم. در این وضعیت کلان روایت‌های دوران مدرن به بازی گرفته می‌شود و اغلب بر ضد آن‌ها عمل می‌شود. حالا دیگر نویسندگان، مخاطبان خود را عالِم به تمام دورن‌مایه‌های قصه‌های پریان فرض می‌کنند و تلاش در ساخت‌شکنی از کلیشه‌های رواییِ ساختار‌گرا را مبنای نوشتن داستان‌های خود برای کودکان قرار داده‌اند. دیگر متون تولید شده برای کودکان آن واقعیت مرکزی را بر کشف یک گنج و حل یک معما بنا نمی‌کنند و از پیچیدگی‌های تازه‌ای در جهان کودک، که‌گاه به معناگریزی نیز می‌انجامد، خبر می‌دهند، اما نباید فراموش کرد که هنوز و تا حال ذهنیت «کودک رمانتیک» کماکان غالب‌ترین مفهوم پنهان در آثار امروز است.
و اما مجموعه‌ی ۸ جلدیِ «من+ شیمپالو+ جی‌جور»؛ در ادامه‌ی همین سنتِ روزآمد و از شاخه‌ برخوردِ پست مدرن با ادبیات کودکان است. نویسنده در‌‌ همان مقدمه‌ی کوتاهش از زبان شخصیت روزبه، پسر ظاهراً ۹ ساله‌ی داستان‌ها، تکلیفش را با مخاطب معلوم کرده است. «وقتی بچه باشی و تنها باشی و هیچ همبازی‌ای نداشته باشی…» او با این آغاز کلیشه‌ی کودکان همبازی و دنیای پرشور کودکی را به چالش می‌کشد و قاعده و قرار تازه‌ای را با مخاطبانش می‌گذارد. بر همین سیاق برای هر شماره از داستان‌ها ضرب‌المثلی معروف را بهانه‌ی روایت کرده. ضرب‌المثل‌هایی که تقربیاً می‌شود مطمئن بود که مخاطبش یا آن‌ها را نشنیده یا اگر شنیده، اهمیتی به آن‌ها نداده و ضرورتی نداشته در زندگی‌اش. نویسنده با این ضرب‌المثل‌ها شوخی‌های شیرینی کرده و از طریق پسرکِ قصه و خواهرِ روباتیک‌اش شخصیتِ نه چندان نگران‌کننده و ترسناکِ قصه‌اش، «مرد شماره‌ی یک بدجنسی و کثیفی» را، در پایانِ شماره‌ی آخرِ داستان‌هایش، در شب عید و لحظه‌ی تحویل سال نو، به آدمی از جنس امروز و مردی مهربان با «کت و شلوار سفید و پیراهن آبی و کلاه خاکستری و کفش براق» متحول کرده است.
در این مجموعه شاهد پدر و مادری به شدت ناپیدا و بی‌خبر و مشغولِ کارِ خود هستیم. پدر نقش پررنگ‌تر خود را با خریدِ یک دستگاهِ پخش موسیقی در‌‌ همان اپزود/ شماره‌ی اول و ساختنِ یک خواهرِ رباتیک از ضایعاتِ تکنولوژیکِ خانه و خانواده نشان می‌دهد. مادر هم حتماً آنقدر گرفتار است که ما اثر قابل عنوانی از او در داستان نمی‌بینم. نویسنده به‌درستی شخصیت پسر را در مواجهه با مسائل اطرافش با خود و خواهرش تنها می‌گذارد: «می‌خواستم به بابا و مامان بگویم، ولی آن‌ها که وقت نداشتند. خودشان آن‌قدر کارهای پیچ‌در‌پیچ داشتند که مرا هم مثل یک پیچ می‌دیدند یا اصلاً نمی‌دیدند.»
شهر در این مجموعه وضوح آن‌چنانی ندارد و تنها هاله‌ای خاکستری و دود زده از آن را شاهدیم. البته نویسنده لطف کرده و این خانواده را در خانه‌ای حیاط‌دار ساکن کرده و کمی هم در حق روزبه‌اش لطف به‌خرج داده است. اما شهر به‌‌ همان دلیل از جهان قصه‌های این مجموعه حذف شده که پدر و مادر حضور پر رنگی ندارند. گویی آب شهر و ماجراهای آن و نیز کار‌ها و امورات پدر و مادر روزبه با جهان اطراف بچه‌شان توی یک جوی نمی‌رود، اختلاف و کشمکشی هم در کار نیست. کودکشان درسش را می‌خواند. سربه‌هوایی و شیطنت آزارنده یا نگران‌کننده‌ای هم ندارد که توجه مضاعف پدر و مادر را بطلبد. در واقع ارتباط خانوادگی و کانون گرم خانواده‌ای در کار نیست و مسئله این قصه‌های سبکِ هزار و یک شبی پرداختن به تنهایی روزبه است و این‌که چگونه «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» را بفهمد. انگار نویسنده می‌خواسته به کودکان اطرافش، به مخاطبان قصه‌هایش، که در بمبارانی از توجه‌های خاصّه و کنترل‌های ظاهریِ والدینشان زندگی می‌کنند، بگوید که در زمان ما این‌طور نبود و گویا سرجمع بد هم بوده و شما نیز این‌طور باشید، شاید بهتر باشد. البته اگر با تخفیف ویژه‌ای یک دو صحنه که پدر، خواهر روباتیک و کم‌خرج را برای پسرش سر و سامان می‌دهد یا بخش آخر و مراسم تحویل سال نو را استثنائی بر این قاعده حساب کنیم، باقی‌‌ همان است که گفته شد. از جمله می‌توان به تصویرسازی کتاب نیز اشاره نمود، که در خدمت روح کلی حاکم بر قصه‌هاست؛ استفاده از خاکستری‌های رنگی و رفتن به سمت رنگ‌بندی کم‌تعداد و استفاده از خطوط ساده در ترسیم و پیکربندی تصویر‌ها و دوری جستن از زیباسازیِ متداول در تصویرگریِ کتاب کودکان، از جمله‌ی همین ارتباط دوسویه‌ و متقابل متن و تصاویر است.
از دیگر نکات این مجموعه، ساخت زبانی آن است. حسن‌زاده با احتراز از شکسته‌نویسی و نرفتن به سمت محاوره‌نویسیِ سخیفِ کلیشه‌ای ادبیات کودک، که بیشتر مفرّی است برای نویسندگانِ نابلد تا راه‌کاری برای نزدیک‌شدن به جهان کودکانه، و در عوض، با شکستنِ نحوِ جمله‌ها، و انتخاب راه سخت‌تر، به جهانِ متنیِ راوی‌اش نزدیک شده است. البته در جاهایی از داستان‌ها شاهدِ عدولِ از این رویه هستیم که نمی‌توان آن را چندان آگاهانه و انتخابی از سوی نویسنده دانست و چه بسا که در ویرایش یا بازنگریِ دوباره در متن این موارد هم از بین می‌رفت.
نویسنده در استفاده از تشبیه‌های درست و هوشمندانه و به‌جا در روایت و حس‌آمیزی و به مشارکت‌طلبیدن حواسّ خواننده از طریق بو‌ها و مزه‌ها و ساختن تصاویر بدیع و یا کمتر دیده شده، به نظر درجذاب‌نمودنِ ماجراهای ساده برای مخاطبانش راه درستی را انتخاب کرده است. برای خالی‌نبودنِ این توضیحات از مثال‌، اشاره می‌کنیم به آنجا که روزبه در مواجهه با ترسش از موجود ماشینی‌ای که بعد‌ها به خواهری قبولش می‌کند، می‌گوید: «ماچش آب و روغن داشت و بوی گاز نوشابه می‌داد. حس کردم لپم آلبالویی شد و اندازه‌ی توپ فوتبال باد کرد.»
در یک جمع‌بندیِ کپسولی از نشانگان ادبیاتِ معاصرِ کودک، به حضور شهر و عناصر شهری؛ نقش پر رنگ رسانه‌های جمعی و تلویزیون و فضای مجازی؛ دست‌مایه قرار دادنِ موافق و یا منتقدانه‌ی ستاره‌های رنگارنگِ هالیوودی و ورزشی و هنری؛ پلات‌های اغلب ساده و نامنسجم در روایت؛ پراکنده‌گویی و از هر دری سخنی گفتن؛ مصرفِ بازیگوشانه‌ی ادبیات کهن و فابِل‌های ما قبلِ مدرنیته و اشاره و استفاده‌ی فانتزی از شخصیت‌های اساطیری و‌گاه بسیار غریبه برای کودکِ سرشار از اسطوره‌های دائماً متغیرِ امروز، آن‌هم اغلب معلّق و بلاتکلیف؛ پرداختی تازه به امثال و حکم و ضرب‌المثل‌های ادبیات فولکلور در هر فرهنگ، استقلال و تفکیکِ نه چندان شادِ و البته شوخِ جهان کودکانه از ازدحامِ زندگی بزرگسالانه، و بسیاری از این دست درون‌مایه‌ها، می‌توان اشاره نمود.
این مجموعه برآیندی است از مواردی که در بالا به‌عنوان مؤلفه‌های ادبیاتِ معاصر کودک به آن‌ها اشاره شد. به نظر می‌رسد مجموعه‌ی هشت شماره-ای «من+ شیمپالو+ جی‌جور» همین‌قدر که توانسته لبخندی به لب صاحب این قلم بنشاند، حاکی از سه حالت است؛ یا راقمِ این سطر‌ها هنوز توانِ خنده و به‌خاطر آوردنِ بچگی‌هاش را از دست نداده یا نویسنده توانسته خوب تجربه‌ی سالیانِ نوشتن برای کودکان و نوجوانان را در این کتاب هم به کار بگیرد و یا هر دوی این حالت‌ها، که به نظر بد هم نمی‌آیند. فرهاد حسن‌زاده از آن دست نویسندگانی است که به نظر می‌آید در پی واکاوی وضعیتِ واقعاً امروزینِ کودک و نوجوانِ ایرانی است و توانسته به نقاط روشنی هم دست یابد.

منتشرشده در کتاب فصل کودک و نوجوان، شماره‌ی ۵ و۶، تیر و مرداد ۱۳۹۴.


فهرست منابع:
– دبورا کوگان تکر، جین وب. درآمدی بر ادبیات کودک از رمانتیسیسم تا پست‌مدرنیسم. ترجمه‌ی مؤسسه‌ی خط ممتد اندیشه. تهران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۹۱.

    روزی روزگاری

    فرهاد حسن‌زاده

    فرهاد حسن زاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان‌های کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگ‌زدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند او همواره به فعالیت هنری‌اش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامه‌نویسی و موسیقی می‌پرداخت؛ اما در اواخر دهه‌ی شصت با نوشتن چند داستان‌ و شعر به شکل حرفه‌ای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن‌زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گام‌های بلندتر و ارتباط موثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد…

    دنیای کتاب‌ها... دنیای زیبایی‌ها

    کتاب‌ها و کتاب‌ها و کتاب‌ها...

    فرهاد حسن‌زاده برای تمامی گروه‌های سنی کتاب نوشته است. او داستان‌های تصویری برای خردسالان و کودکان، رمان، داستان‌های کوتاه، بازآفرینی متون کهن و زندگی‌نامه‌هایی برای نوجوان‌ها و چند رمان نیز برای بزرگسالان نوشته است.

    ترجمه شده است

    به زبان دیگران

    برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه شده و برخی در حال ترجمه به زبان عربی و دیگر زبا‌ن‌هاست. همچنین تعدادی از کتاب‌هایش تبدیل به فیلم یا برنامه‌ی رادیو تلویزیونی شده است. «نمكی و مار عينكي»، «ماشو در مه» و «سنگ‌های آرزو» از كتاب‌هايي هستند كه از آن‌ها اقتباس شده است.

    بعضی از ویژگی‌های آثار :

    • نویسندگی در بیشتر قالب‌های ادبی مانند داستان كوتاه، داستان بلند، رمان، شعر، افسانه، فانتزی، طنز، زندگينامه، فيلم‌نامه.
    • نویسندگی برای تمامی گروه‌های سنی: خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال.
    • خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيك‌های ادبی خاص و متفاوت.
    • خلق آثاری كه راوی آن‌ها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايت‌هايی مملو از تصویرسازی‌های عینی و گفت‌وگوهای باورپذير.
    • پرداختن به موضوع‌های گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچه‌های بی‌سرپرست يا بدسرپرست و…
    • پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده می‌شود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتی‌ـ‌روانی و…
    • تنوع در انتخاب شخصیت‌های محوری و كنشگر (فعال). مشخصاً دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی می‌کنند.
    • بهره‌گیری از طنز در کلام و روایت‌های زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
    • زبان ساده و بهره‌گیری اصولی از ویژگی‌های زبان بومی و اصطلاح‌های عاميانه و ضرب‌المثل‌ها.

    او حرف‌های غیرکتابی‌اش را این‌جا می‌نویسد.

    به دیدارش بیایید و صدایش را بشنوید