چند خط یادداشت

سعدی و سفر
چگونه طنزنویس شدم 400 283 فرهاد حسن‌زاده

چگونه طنزنویس شدم

بچه‌هایی که کارهای مرا خوانده‌اند، گاهی با دیدن من از تعجب سه تا شاخ روی کله‌شان سبز می‌شود. آنها از خودشان، و یک وقت‌هایی از خودم می‌پرسند نویسنده‌ای که این همه کتاب‌های خنده‌دار نوشته چرا این‌قدر جدی و تا حدی اخموست؟ راستش خودم هم تعجب می‌کنم اما شاخ در نمی‌آورم چون عمیقاً به این نتیجه…

بگذارید کانون کانون بماند! 480 480 فرهاد حسن‌زاده

بگذارید کانون کانون بماند!

در خبرها آمده بود که وزارت ارشاد پیشنهاد کرده کتابخانه‌های کانون پرورش فکری به نهاد کتابخانه‌های عمومی سپرده شود. همیشه‌ی خدا تا بوده و نبوده موقع دعواها، جنگ‌ها، بلایای طبیعی و مصیبتها بچه‌ها را در اولویت قرار می‌دادند. بچه‌ها را از مخمصه دور می‌کردند تا مبادا آسیبی ببینند. همیشه‌ حتی در بحران‌های خانوادگی پدر از…

ثریا قزل ایاغ
همان نور بلورین زردی که در سرم تاب می‌خورد|برای ثریا قزل ایاغ 512 341 فرهاد حسن‌زاده

همان نور بلورین زردی که در سرم تاب می‌خورد|برای ثریا قزل ایاغ

«ثریا» شاید برای کتاب‌های لغت معانی آسمانی و کهکشانی داشته باشد، ولی من به وضوح می‌بینمش. همان نور بلورین زردی که در سرم تاب می‌خورد و روشنم می‌کند.

روزنامه سقفی همشاگردی
طنز و دیوار دفاعی | بازنویسی همشاگردی‌ها 549 592 فرهاد حسن‌زاده

طنز و دیوار دفاعی | بازنویسی همشاگردی‌ها

داشتم فکر می‌کردم زمانی که هنوز کتاب‌های تصویری طنز خارجی مثل «خانه درختی» و «تام گیتس» و… پایشان به دنیای نشر باز نشده بود، من سه کتاب داشتم اما چندان که باید و شاید دیده نشدند.

مدرسه‌ای در شهر اوز
کودکان ناجی بشریت امروز 600 393 فرهاد حسن‌زاده

کودکان ناجی بشریت امروز

پیام فرهاد حسن‌زاده به مناسبت برگزیده شدن در فهرست نهایی جایزه اندرسن. خوشحالم که ادبیات، آن هم ادبیات کودک و نوجوان ما توانسته در این روزهای سرد و تاریک جرقه‌های امید و روشنایی را در دل‌های سوگوار روشن کند. خوشحالم که قصه‌های کودکان این سرزمین همواره باعث بالندگی فرزندان‌ خود بوده. قصه‌هایی سرشار از حس…

پزشک تاجر… یا پزشک شاعر 1280 622 فرهاد حسن‌زاده

پزشک تاجر… یا پزشک شاعر

یادم است قدیم‌ترها که به آرایشگاه می‌رفتم روی میز سلمانی تعدادی مجله بود و تا نوبتت بشود فرصت داشتی مجله‌ها را ورق بزنی و مطلبی بخوانی. بعضی از نویسندگان و روزنامه‌نگاران را می شناسم که در خاطراتشان به خواندن مجله در سلمانی اشاره کرده‌ و گفته‌اند همه چیز از همان انتظار و تورق شروع شده…

hasti
?د‌‌‌‌‌‌‌‌نیایی که به‌ اند‌‌‌‌‌‌‌‌ازه یک غربیل است. 709 512 فرهاد حسن‌زاده

?د‌‌‌‌‌‌‌‌نیایی که به‌ اند‌‌‌‌‌‌‌‌ازه یک غربیل است.

. همصد‌‌‌‌‌‌‌‌ایی، هم‌نفسی و همفکری به لایه‌های ذهنی انسان‌ها شکل می‌د‌‌‌‌‌‌‌‌هد‌‌‌‌‌‌‌‌. والد‌‌‌‌‌‌‌‌ین همانطور که نگران غذای جسمی فرزند‌‌‌‌‌‌‌‌انشان هستند‌‌‌‌‌‌‌‌، باید‌‌‌‌‌‌‌‌ و خیلی بیشتر باید‌‌‌‌‌‌‌‌ به فکر روح و روان آنان باشند‌‌‌‌‌‌‌‌. اپلیکیشن‌ها شاید‌‌‌‌‌‌‌‌ بتوانند‌‌‌‌‌‌‌‌ سرگرم‌کنند‌‌‌‌‌‌‌‌ه باشند‌‌‌‌‌‌‌‌، اما مثل کتابخوانی و قصه‌گویی سرشار از شور زند‌‌‌‌‌‌‌‌گی و پرسش‌های رنگی نیستند‌‌‌‌‌‌‌‌. فرصت‌های گرم زند‌‌‌‌‌‌‌‌گی را به برنامه‌های سرد‌‌‌‌‌‌‌‌ نسپاریم.

بازگشت از یونان
از ایران به یونان و بالعکس 500 373 فرهاد حسن‌زاده

از ایران به یونان و بالعکس

مثل رسیدن بالای تپه بود. مثل وقتی که بادی تند و خنک و وحشی وجودت را در بر می‌گیرد و تو سرت را رو به بالا می‌گیری و به آسمان آبی نگاه می‌کنی. به خورشید و به تکه‌های دور ابر. آن وقت هم حس می‌شوی با شاملوی بزرگ، با حافظ عزیز، با فردوسی جاودانه که…

دوستی داشتم که… 166 182 فرهاد حسن‌زاده

دوستی داشتم که…

دوستی داشتم که… دوستی داشتم که می‌گفت پدرم هر وقت حقوق می‌گرفت یا پولی از جایی گیرش می‌آمد، بخشی از آن را پس‌انداز می‌کرد برای روز مبادا. دوستی داشتم که می‌گفت پدرم هر وقت حقوق می‌گرفت یا پولی از جایی گیرش می‌آمد، بخشی از آن را می‌گذاشت توی پاکتی که رویش نوشته بود: «بودجه فرهنگی…

دانشگاه بلگراد
مثل عکسی با لبخندی ابدی 320 240 فرهاد حسن‌زاده

مثل عکسی با لبخندی ابدی

یادی از محسن سلیمانی که زودتر از زود سفر کرد. بعضی آدم‌ها را هزار بار می‌بینی و اگر یک بار دیگر ببینی فوق فوقش می‌شود دیدن او برای هزار و یکمین بار، بی آنکه اتفاق خاصی رخ بدهد. بعضی آدمها را شاید فقط ده بار ببینی اما حس می‌کنی بیش از هزار بار دیده‌ای. و…

    روزی روزگاری

    فرهاد حسن‌زاده

    فرهاد حسن زاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان‌های کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگ‌زدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند او همواره به فعالیت هنری‌اش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامه‌نویسی و موسیقی می‌پرداخت؛ اما در اواخر دهه‌ی شصت با نوشتن چند داستان‌ و شعر به شکل حرفه‌ای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن‌زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گام‌های بلندتر و ارتباط موثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد…

    دنیای کتاب‌ها... دنیای زیبایی‌ها

    کتاب‌ها و کتاب‌ها و کتاب‌ها...

    فرهاد حسن‌زاده برای تمامی گروه‌های سنی کتاب نوشته است. او داستان‌های تصویری برای خردسالان و کودکان، رمان، داستان‌های کوتاه، بازآفرینی متون کهن و زندگی‌نامه‌هایی برای نوجوان‌ها و چند رمان نیز برای بزرگسالان نوشته است.

    ترجمه شده است

    به زبان دیگران

    برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه شده و برخی در حال ترجمه به زبان عربی و دیگر زبا‌ن‌هاست. همچنین تعدادی از کتاب‌هایش تبدیل به فیلم یا برنامه‌ی رادیو تلویزیونی شده است. «نمكی و مار عينكي»، «ماشو در مه» و «سنگ‌های آرزو» از كتاب‌هايي هستند كه از آن‌ها اقتباس شده است.

    بعضی از ویژگی‌های آثار :

    • نویسندگی در بیشتر قالب‌های ادبی مانند داستان كوتاه، داستان بلند، رمان، شعر، افسانه، فانتزی، طنز، زندگينامه، فيلم‌نامه.
    • نویسندگی برای تمامی گروه‌های سنی: خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال.
    • خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيك‌های ادبی خاص و متفاوت.
    • خلق آثاری كه راوی آن‌ها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايت‌هايی مملو از تصویرسازی‌های عینی و گفت‌وگوهای باورپذير.
    • پرداختن به موضوع‌های گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچه‌های بی‌سرپرست يا بدسرپرست و…
    • پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده می‌شود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتی‌ـ‌روانی و…
    • تنوع در انتخاب شخصیت‌های محوری و كنشگر (فعال). مشخصاً دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی می‌کنند.
    • بهره‌گیری از طنز در کلام و روایت‌های زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
    • زبان ساده و بهره‌گیری اصولی از ویژگی‌های زبان بومی و اصطلاح‌های عاميانه و ضرب‌المثل‌ها.

    او حرف‌های غیرکتابی‌اش را این‌جا می‌نویسد.

    به دیدارش بیایید و صدایش را بشنوید