فرهاد حسنزاده درحالی از آرزویش برای محو شدن سایه ویروس کرونا از جهان و در رنج نبودن کودکان میگوید که معتقد است حال ادبیات کودک در سال گذشته خوب نبود.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگویی با ایسنا به بهانه پنجاهوهشتمین زادروزش درباره وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در سال گذشته اظهار کرد: من نمیتوانم تحلیل خیلی جامع و کاملی از وضعیت ادبیات کودک و نوجوان داشته باشم، تحلیل وضعیت ادبیات کودک طی یک دوره یکساله وظیفهی منتقدان و کارشناسانی است که خبرهای کتابها و جایزهها و آمد و شدها را رصد میکنند اما به طور کلی حال ادبیات کودک در سال گذشته خوب نبود. شاید بخشی از این بدحالی به خاطر وضعیت اقتصادی کشور، تنگناهای مالی ناشران و گرانی ملزومات چاپ باشد، بخشی دیگر برمیگردد به نبود فضای مناسب نقد ادبی و رونق جریانهای فرهنگی و جوایز ادبی که قبلا برگزار میشد و چندسالی است که کمرنگ و گاهی محو شده است. بیشک فرهنگ هم متاثر از شرایط اقتصادی است و هر دو بر هم تاثیر میگذارند.
او افزود: بین همه خبرهای ناراحتکننده و تاسفبار بهخصوص در نیمهی دوم سال ۹۸ که کشور را داغدار کرده بود، خبر دیده شدن نام ایران در جایزه جهانی اندرسن خوشایند بود. همانطور که میدانید برای بار دوم من به مرحلهی نهایی این جایزه رسیدم که یک جایزه معتبر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان است باید صبر کرد و دید در اردیبهشت برندهی نهایی کیست. همچنین در سال گذشته ۱۰ کتاب از من منتشر شد که کمی عجیب است ولی این است که بیشتر این کتابها مربوط به سالهای گذشته است که به دلیل بدقولی ناشران و شرایط نامناسب اقتصادی نشر است.
این نامزد جایزه «هانس کریستین آندرسن» که میگوید فکر نمیکرد برای بار دوم داورهای این جایزه او را انتخاب کنند، در پاسخ به این سوال که آیا توقع و انتظاراتش از به دست آوردن چنین عنوان با آنچه در این مدت به وقوع پیوست محقق شده است یا خیر بیان کرد: به طور کلی آدم متوقعی نیستم. بیشتر توقع از خودم است که به دور از جریانات و اقتضاعات فصلی و گذرا کار خودم را بکنم. فکر میکنم در سطح داخلی وقتی نویسنده کارش را که همان نوشتن کتاب هست انجام میدهد، هدفش مخاطب است و رسیدن به تجربهی لذت بخش نوشتن. حالا ممکن است در جایی به آثار او توجه کنند و درجایی توجه نکنند. اما وقتی که اسم یک نویسنده در سطح بینالمللی مطرح میشود، طبیعی است که روند کاری نویسنده عوض میشود و جامعه توقع بزرگتری دارد. توقعی که برای شانههای نحیف یک هنرمند سنگین است.
فرهاد حسنزاده ادامه داد: اگر قرار باشد نویسنده به آفرینش خلاقانه خودش ادامه بدهد باید رها و به دور از دغدغههای فرعی باشد. نویسنده حتی نباید فکرش درگیر قرارداد با ناشر و آژانس و ادارههای فرهنگی باشد. در ابعاد جهانی دیگران باید بیایند و گوشههایی از کار را به دست بگیرند و پیش ببرند. در کشور ما هستند یک سری نهادهای دولتی، نیمهدولتی و یا بخش خصوصی هستند که وظیفهشان را فراموش کردهاند یا شاید برایشان تعریف نشده است. اگر این نهادها به فکر مطرح شدن نام ایران هستند باید شرایط مناسب را فراهم کنند. از ترجمهی آثار به زبانهای دیگر گرفته تا امکانات سفر و شرکت در مجامع فرهنگی مرتبط در دنیا و ارایه یک سری خدمات ساده و پیش پا افتاده. همانطور که در مسابقات ورزشی هم این اتفاق میافتد، وقتی کسی رکوردهای داخلی را میشکند و آمادگی دارد که در رقابتهای بینالمللی حضور پیدا کند، فدراسیون ورزش مربوطه به او رسیدگی میکند. از لباس فرم گرفته تا هتل و بلیط و سایر موارد. متاسفانه نویسندگان فدراسیون ندارند و در بیشتر موارد باید از خودشان مایه بگذارند.
او که معتقد است روزهای کرونایی به نحوی نقش هنر و ادبیات را به جامعه شناساند گفت: این روزها قدرت ادبیات، کتاب و هنر به نمایش گذاشته شد. در این روزها در فضای مجازی بسیاری کسان را میدیدم که سفارش به کتابخوانی میکردند و خانوادهها هم برای بچهها به صورت آنلاین کتاب میخریدند. خوشبختانه مشاهده کردم که آمار کتابخوانی تکان خورد و لااقل در مورد آثار خودم بازخوردهای زیادی گرفتم. شاید درخواست کتاب به اندازه ماسک و ژل ضدعفونی نبود اما اینقدر اهمیت داشت که برای آرامش فضای روانی خانوادهها مردم رو به خواندن کتاب و دیدن فیلم و موارد مشابه آوردند. من فکر میکنم این قدرت را نباید نادیده گرفت و حتی بعد از کرونا هم باید به آن توجه کرد. کرونا به همه تلنگر زد و این تلنگر را باید جدی گرفت. در این روزها نه تنها مطالعهکردن، بلکه گرایش به کارهای خلاقه، مثل نویسندگی، نقاشی ساخت کاردرستی و … چیزهایی بود که میتوانست بچهها را هم سرگرم و هم از هول و هراس کرونا دور کند.
حسنزاده از فعالیت خودش در روزهای قرنطینه خانگی نیز گفت: من که همیشه در قرنطینه هستم. خلوت و انجام کارهایی که به تنهایی و سکوت نیاز دارند. اما در این روزهای خاص به بعضی از کارهای عقب افتاده هم پرداختم. از جمله ادامهی کار و بازنویسی یک رمان بزرگسال، بازنویسی دو کتاب طنزم که سالها پیش منتشر شده بود و با نگاهی نو و زبان امروزی مجدداً آنها را بازنویسی کردم. در کنار اینهایی که گفتم از فضای مجازی و امکاناتش هم استفاده کردم و برخی کارهایم را به شکل ویدیو یا صوتی خواندم و در کانال و صفحه شخصیام گذاشتم تا مخاطبان سرگرم و با آنها آشنا شوند.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان همچنین درباره کارهای مورد علاقهاش که تاکنون انجام نداده است بیان کرد: علاقههای من زیاد هستند. از نقاشی و عکاسی بگیرید تا ساخت فیلم. دوست دارم سفر کنم و کارهای تازهای را تجربه کنم. در حوزه ادبیات کودک برخی گونههای ادبی است که همیشه دوست داشتهام تجربهشان کنم از جمله نوشتن در ژانر ترس یا نوشتن کتابهای معمایی و یا داستانهای فانتزی با تکیه بر افسانههای خودمان.
فرهاد حسنزاده با بیان اینکه من فکر میکنم سالگرد تولد به خودی خود چیز خیلی جذابی نیست و شاید خوشحالیای هم نداشته باشد گفت: خود تولد اصل است و سالگردها به نوعی یادآوری هستند. من یادآوری روزهای تولد را به عنوان ایستگاههایی میبینم که هر کس به آن ایستگاهها میرسد، به فکر فرو میرود که کجا بوده، چه کار کرده تا به اینجا رسیده و میتواند نگاهی هم به آینده داشته باشد تا بعد به مسیرش ادامه دهد. سالگرد تولد یک روز است و میگذرد اما این مسیر همچنان هست و فرد باید رونده باشد تا به تولدی دیگر دست یابد.
او در پایان آرزوی خود را در آستانه ۵۹ سالگی چنین بیان کرد: آرزویم این است سایه ویروس کرونا که بر کشور ما و بر جهان سایه انداخته هر چه زودتر محو شود و از آن درس بگیریم به آگاهی برسیم. بحرانهای طبیعی و انسانی همواره در کمین ما هستند، ولی امیدوارم انسانها بتوانند با صلح، صفا و دوستی در کنار هم زندگی کنند و کودکان در رنج، عتاب و سختی نباشند.
انتهای پیام