امیرکبیر فقط اسم یک خیابان نیست
◊(رمان-زندگینامه برای نوجوانها و بزرگسالان)
◊ناشر: محراب قلم- کتابهای مهتاب
◊چاپ اول: ۱۴۰۳ (ویرایش جدید)
این کتاب، رمانی است امروزی که در دل خود داستان زندگی میرزا تقیخان امیرکبیر را بازگو میکند.
شهرزاد دختر نوجوانی است که به طور اتفاقی پی میبرد یکی از نوادگان امیرکبیر است. او در نامههایی که به برادرش امیرمسعود در خارج از ایران مینویسد شرح میدهد که امیرکبیر کیست و برای ایران چه کارها کرده و چطور به قتل رسیده است.
خوانندهی کتاب از طریق نامههای شهرزاد با زندگی یکی از مردان تاثیرگذار ایران و بخشی از تاریخ قاجار آشنا میشود.
♣ چند سطر از کتاب:
همه چیز عوض شده بود. تمام مسترهای خارجی از آقایی افتاده بودند. تمام آنهایی که عمری توی دربار شاه به مفتخوری عادت داشتند، نانشان بریده شده بود. همهی کسانی که یک زمانی لقبهایی مثل «چیچی خان» و «چطورالدوله» و «چهمیدانم میرزا» داشتند، از اسب افتاده بودند.
دولت پاکیزه شده و امیر دست اینجور آدمها را بریده بود. اما فقط دست نیست. دست دیده میشود، مهم روح است، روح دیده نمیشود…