نرم نرمك آهسته آهسته

نرم نرمك آهسته آهسته

نرم نرمك آهسته آهسته 150 150 فرهاد حسن‌زاده

توی جنگلستون تازگی‌ها یک رستوران باز شده که خیلی تازگی دارد. خدا قسمت کند شما هم دهان به این رستوران بگذارید.

یک روز حلزون شاخ آویزون سلانه سلانه رفت به رستوران و نشست پشت یک میز. روی میز یک گل بسیار زیبا بود. حلزخان هرکاری کرد که گل را بو کند، نتوانست. البته اشکال از دماغش نبود. اشکال از گل بود که مصنوعی بود. حلزخان داشت فکر می‌کرد گل مصنوعی چه فایده‌هایی دارد، اما هرچه به مغزش فشار آورد، نفهمید. فکر کرد لابد برای این خوب است که زنبورهای مصنوعی روی آن بنشیند و عسل‌های مصنوعی تولید کنند. بگذریم.

رستوران شلوغ بود و همه در حال بعلیدن و نشخوار کردن غذا بودند. حلزخان، هرچه صبر کرد، کسی نیامد از او سفارش غذا بگیرد. بالاخره صبرش تمام شد و رفت پیش آقاخرسه که گنده بود و پشت صندوق نشسته بود یک کلاه نقاب‌دار مسخره‌ی قرمز سرش گذاشته بود. گفت: «خرس گنده، چرا کسی از مشتری‌ حالی نمی‌پرسه؟»

آقا خرسه گوشش را خاراند و گفت: «بنده در خدمتم، امرتون چیه؟»

حلزخان گفت: «غذا می‌خواستم. چرا گارسون نمی‌یاد سفارش بگیره؟»

خرس گنده گفت: «ما این‌جا گارسون نداریم. سیستم اینجا خودگارسون‌پنداری است.»

حلزخان چشمش قلنبه شد از تعجب، گفت: «چی؟»

خرس گنده انگشتش را از گوشش بیرون کشید و گفت: «یعنی مشتری‌ها خودشان گارسون خودشان هستند. حالا چی میل دارید؟»

حلزخان گفت: چه جالب! من تا حالا گارسون نبودم. خب، باید چی‌کار کنم؟»

«اول باید سفارش بدهی. بعد باید پولش را بدهی. بعد ما به شما شماره می‌دهیم و بعد که شماره‌ات اعلام شد، باید بری از بوفه غذات رو بگیری ببری سر میز و نوش‌جان کنی، به همین سادگی.»

«همه چیز عوض شده.»

«به این میگن فست‌فود.»

«چی‌چی فوت؟»

«فست‌فود پدرجان. فست فود یعنی غذای فوری و آماده و جنگی. یعنی زودبخور و زودبرو.»

«ای وای! این که نشد وضع. کیف غذا به اینه که آهسته آهسته بیای، نرم‌نرمک بشینی پشت میز، غذا سفارش بدی، تا غذات آماده می‌شه، چند لقمه نون وپنیر و ماست بخوری، بعد نرم‌نرم غذات را بجوی، بعدش کلی به در و دیوار و گل و گلدون نگاه کنی، بعد پولش را بپردازی و اگر هم از غذا راضی بودی، در حالی که خلال دندون می‌کشی یک انعامی هم به گارسون بدهی. من وقتی نمی‌دونم غذاتون چه مزه‌ای داره، چطور پولش رو بدم؟»

«این‌هایی که شما می‌فرمایید، مال رستوران است. ما اینجا از این قانون‌ها نداریم. پس نتیجه می‌گیریم که … همینه که هست.»

«یعنی چی همینه که هست! این توهین به شعور مشتریه. من از دست شما شکایت می‌کنم.»

خرسه گنده با لبخندی بی‌شباهت به لبخند ژوکوند گفت: «ببخشید! به کی شکایت می‌کنید؟»

«خب، معلومه به جناب شیرالسطنه.»

خرس باز هم لبخندی بی شباهت به لبخند ژوکوند گفت: «بهتره عجله کنی. زود باش، الان پا می‌شه می‌ره.» و با انگشتش به ته رستوران اشاره کرد.

حلزخان که مات و حیران مانده بود گفت: «کی… چی… چطور؟»

خرس گفت: «اونجاست. ساندویچش رو خورده و داره آخرین قلپ نوشابه‌اش رو می‌خوره. اگه می‌خوای شکایت کنی، بدو برو بهش برس.»

حلزخان هیچی نگفت. آهسته یک آه آهسته کشید و آهسته به شیر نگاه کرد که داشت دور می‌شد. فکر کرد آدم‌ها چه ضرب‌آلمثل خوبی دارند وقتی می‌گویند: هرچه بگندد نمکش می‌زنند، وای به روزی که بگندد نمک. و فکر کرد این شیر آلوده است و باید یک تحقیق درباره‌ی شیرهای آلوده بنویسد. فکر کرد باید آهسته آهسته به اهالی جنگلستان بفهماند که آهستگی چیز خوبی است و نباید برای کار مهمی مثل خوردن عجله کرد.

منتشر شده در هفته‌نامه‌ي دوچرخه دي ماه 1394

    روزی روزگاری

    فرهاد حسن‌زاده

    فرهاد حسن زاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان‌های کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگ‌زدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند او همواره به فعالیت هنری‌اش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامه‌نویسی و موسیقی می‌پرداخت؛ اما در اواخر دهه‌ی شصت با نوشتن چند داستان‌ و شعر به شکل حرفه‌ای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن‌زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گام‌های بلندتر و ارتباط موثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد…

    دنیای کتاب‌ها... دنیای زیبایی‌ها

    کتاب‌ها و کتاب‌ها و کتاب‌ها...

    فرهاد حسن‌زاده برای تمامی گروه‌های سنی کتاب نوشته است. او داستان‌های تصویری برای خردسالان و کودکان، رمان، داستان‌های کوتاه، بازآفرینی متون کهن و زندگی‌نامه‌هایی برای نوجوان‌ها و چند رمان نیز برای بزرگسالان نوشته است.

    ترجمه شده است

    به زبان دیگران

    برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه شده و برخی در حال ترجمه به زبان عربی و دیگر زبا‌ن‌هاست. همچنین تعدادی از کتاب‌هایش تبدیل به فیلم یا برنامه‌ی رادیو تلویزیونی شده است. «نمكی و مار عينكي»، «ماشو در مه» و «سنگ‌های آرزو» از كتاب‌هايي هستند كه از آن‌ها اقتباس شده است.

    بعضی از ویژگی‌های آثار :

    • نویسندگی در بیشتر قالب‌های ادبی مانند داستان كوتاه، داستان بلند، رمان، شعر، افسانه، فانتزی، طنز، زندگينامه، فيلم‌نامه.
    • نویسندگی برای تمامی گروه‌های سنی: خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال.
    • خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيك‌های ادبی خاص و متفاوت.
    • خلق آثاری كه راوی آن‌ها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايت‌هايی مملو از تصویرسازی‌های عینی و گفت‌وگوهای باورپذير.
    • پرداختن به موضوع‌های گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچه‌های بی‌سرپرست يا بدسرپرست و…
    • پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده می‌شود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتی‌ـ‌روانی و…
    • تنوع در انتخاب شخصیت‌های محوری و كنشگر (فعال). مشخصاً دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی می‌کنند.
    • بهره‌گیری از طنز در کلام و روایت‌های زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
    • زبان ساده و بهره‌گیری اصولی از ویژگی‌های زبان بومی و اصطلاح‌های عاميانه و ضرب‌المثل‌ها.

    او حرف‌های غیرکتابی‌اش را این‌جا می‌نویسد.

    به دیدارش بیایید و صدایش را بشنوید