فرهاد حسنزاده گفت: برای ارتباط برقرار کردن با کودکان و برای ورود به دنیای آنها باید مفهوم کودکی را شناخت و با تمام وجود قدم به دنیایشان نهاد. نمیتوان ماسک زد و ادای کودکی درآورد.
به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در نشست بررسی ادبیات داستانی نوجوان که با حضور علاقهمندان به حوزه کتاب، نویسندگان و دانشجویان در پردیس رضوان دانشگاه بینالمللی امام رضا(ع) برگزار شد، با اشاره به تفاوت رمان نوجوان و بزرگسال، اظهار کرد: بعضی از نوجوانهای کتابخوان حرفهای به رمانهای بزرگسال گرایش دارند، اما شکل عام آن این است که به جریان و طرح داستان نگاه سادهتری داشته باشیم. ممکن است در نوشتن داستان بزرگسال مسائل ساده را پیچیده کنیم، اما برای نوجوانان برعکس باید پیچیدگیها را به سادگی بیان کرد. باید کاری کرد قهرمان در متن داستان کنشگر و عامل باشد تا منفعل و مفعول.
او تصریح کرد: نوجوان به دلیل ساختار تکاملنیافته ذهنیاش از درک پیچیدگیهای زندگی و داستان قاصر است. در حقیقت من وقتی برای نوجوان مینویسم، با تکه چوبی برای حفظ تعادل روی لبه تیغ یا روی بند حرکت میکنم.
بایستههای ادبیات نوجوان
حسنزاده بیان کرد: در نوشتن برای نوجوانها اثری موفقتر است که بتواند بین بزرگسالی و نوجوانی در نوسان باشد و نویسنده با هر قدمی که برمیدارد، گاهی از تجربهها و تفکرات بزرگسالی مایه بگذارد و گاهی خود را به جای مخاطب گذاشته از دریچه چشم او به دنیای موهوم و شکلنگرفته نگاه کند.
او با استناد به این کلام مولوی که میگوید «چون که با کودک سر و کارت افتاد/ پس زبان کودکی باید گشاد»، ابراز کرد: بعضی آدم بزرگها با دیدن کودکی در خیابان لحن کودکانهای به کلام خود میدهند و خیال میکنند که دارند ارتباط برقرار میکنند. یا بعضی از مجریهای تلویزیون با ادا و اصولی لوس میخواهند دل بچهها را به دست بیاورند و او را با خود همراه کنند. کودکان خوب میدانند چه تصنعی پشت این دیالوگ نهفته است و آدمها پس از آن نمایش مسخره به دنبال رفتارهای حسابگرانه و منفعتطلبانه میروند.
این نویسنده همچنین اظهار کرد: در ادبیات داستانی بزرگسالان مخاطب اهمیت چندانی ندارد و نویسنده در فرآیند نوشتن او را کنار میگذارد. اما در داستانی که برای کودک یا نوجوان نوشته میشود، توجه به مخاطب به بخشی از دغدغهها برمیگردد.
داد و ستد با مخاطب
او گفت: در قلمرو ادبیات کودک و نوجوان دو دیدگاه و روش وجود دارد؛ برخی نوشتن را هنری میدانند که باید با آزادی و بدون چهارچوب انجام شود و نویسنده نباید خود را همسطح مخاطب کند، در حالی که من و مخاطبانم با هم داد و ستد داریم.
حسنزاده بیان کرد: نوشتن یک بازی همراه با شادمانی درونی است؛ من و مخاطبانم با هم بازی میکنیم به این شکل که در وسط قصه از بچهها میخواهم که با شخصیتهای داستان بازی کنند، آنها را به مقصد برسانند یا در تصویری که گم شدهاند پیدایشان کنند و پایانی را که دوست دارند بر داستان بنویسند.
او متذکر شد: ارتباط با مخاطب جزئی جداییناپذیر از نویسندگی است. اگر بپذیریم که نوشتن از زندگی میآید و به قولی بدون نوشتن زندگی کردن ممکن نیست، پس بودن در کنار مخاطبان هم بخشی از زندگی است.
وی افزود: در طول حیات هنریام با بچههای خاص دورههایی را داشتهام و تولد رمان «زیبا صدایم کن» از رفت و آمد به یکی از همین موسسههای نگهداری دختران بیسرپرست شروع شد. در واقع این دخترها من را به دنیای خود دعوت کردند.
بچهها به ماشینهایی پر از اطلاعات تبدیل میشوند
این نویسنده حوزه ادبیات کودک و نوجوان گفت: طبق آمارها امسال حدود 13 میلیون نفر دانشآموز در ایران مشغول به تحصیل هستند که بخش زیادی از مخاطبان کتابهای ادبیات فارسی در مدارس هستند. اما متأسفانه در سیستم فرسوده آموزشی ما به درس و امتحان و رسیدن به دانشگاه اهمیت بیشتری داده میشود و بچهها ناخواسته تبدیل به ماشینهایی میشوند که مغزشان پر از اطلاعات است.
او با بیان اینکه کتابخانههای مدارس چندان فعال نیستند و علاقه و تشویق به خواندن فقط توسط برخی از معلمهای دلسوز و یا برخی از والدین انجام میشود، بیان کرد: یکی از راههای رودررویی من و مخاطبانم از طریق همین افراد صورت میگیرد. آنها خارج از سیستم رسمی مدارس کشور اقدام به برگزاری جلسات میکنند و نویسندگان به مدرسهها میروند.
او در بخش دیگری از سخنانش به شخصیت رمان «هستی» اشاره و اظهار کرد: این شخصیت را بچهها در یکی از مدارس به من هدیه دادند. در این رمان، هستی دختری 12 ساله است که عاشق موتورسواری و فوتبال بازی است. اما پدرش که نگاهی سنتی دارد با این کارهایش موافق نیست؛ ولی به مرور زمان و در شرایط دشوار زندگی، هستی با اتکا به همین کارهای به ظاهر پسرانه شخصیت خود را به اثبات میرساند و چند بار هم جان خانوادهاش را نجات میدهد.
حسنزاده افزود: شخصیت اصلی در رمان «هستی» تبدیل به نماد بچههایی که میخواهند خودشان باشند و تن به کلیشههای رایج ندهند، شده است؛ این رمان علیرغم داشتن ویژگیهای یک رمان خوب، از گرفتن جایزه از نهادی دولتی و رسمی محروم شد. اما در یک نظرسنجی از نظر نوجوانهای کتابخوان لقب بهترین رمان سال را به دست آورد و من بهترین جایزه ادبیام را از داوری مخاطبانم به دست آوردم.
فرهاد حسن زاده افزون بر نامزدی جایزه جهانی «هانس کریستین اندرسن» معروف به «نوبل ادبیات کودک»، تاکنون سه نوبت نامزد دریافت جایزه جهانی «آسترید لیندگرن» از معتبرترین جایزههای ادبیات کودک جهان شده است. همچنین کتابهای او از جشنوارههای داخلی و بینالمللی جوایز بسیاری را کسب کردهاند که از جمله آن میتوان به جایزه ماه طلایی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، تقدیر شده در سه دوره کتاب سال ایران، برگزیدۀ چند دوره جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، برنده تندیس نقرهای از جشنواره لاکپشت پرنده، دریافت لوح سپاس جایزه «هانس کریستین اندرسن» در سال ۲۰۱۸ و همچنین دیپلم افتخار برای کتاب «زیبا صدایم کن» از سوی IBBY اشاره کرد.
در ادامهی این سفر دو جلسهی دیگر برگزار شد. یکی جسله پرسش و پاسخ با برخی از استادها و دانشجوهای علاقهمند به ادبیات کودک و نوجوان. که حاضران پرسشهای تخصصیتری پیرامون نوشتن کتابهای کودکان داشتند.
در برنامهای دیگر حسنزاده در جمع گروهی از نوجوانهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان حضور یافت و به نقدهای آنها درباره کتاب «زیبا صدایم کن» گوش کرد و به پرسشهای آنها پاسخ داد. گزارشی از این دیدار را میتوانید در اینجا بخوانید.