ادبیات تلفیقی را جدی نگرفته‌ایم

فرهاد حسن‌زاده

ادبیات تلفیقی را جدی نگرفته‌ایم

ادبیات تلفیقی را جدی نگرفته‌ایم 555 370 فرهاد حسن‌زاده

گفت‌وگو با روزنامه جام‌جم

اشاره: فرهاد حسن‌زاده، کارنامه موفقی در نویسندگی دارد و نیازی به معرفی زیاد او نیست. اخیرا او در انتشارات سوره مهر 18 داستان از گلستان سعدی را بازآفرینی کرده است، آن هم با تصویرگری و طراحی جلدی متفاوت. موفقیت این کتاب در جذب خوانندگان موجب شد تا با حسن‌زاده به گفت‌وگو بنشینیم و از بازآفرینی و بازنویسی متون ادبی ایرانی بپرسیم.

او معتقد است که اثری مانند هری پاتر اگر در غرب مورد توجه قرار می‌گیرد به این دلیل است که توانسته افسانه‌های کهن را با موضوعات روز بخوبی تلفیق کند؛ مولفه‌ای که ما با وجود تاریخ کهن ادبیاتمان به آن بی‌توجه هستیم.

معمولا ما با عنوان بازنویسی آثار کهن مواجه می‌شویم، ولی درباره کاری که شما با گلستان سعدی انجام داده‌اید عبارت بازآفرینی به کار گرفته شده است؛ بازآفرینی و بازنویسی چه معنایی دارند و تفاوت آنها در چیست؟

تعریفی که می‌خواهم از این دو ارائه دهم، بیش از هرچیز تجربی است و به منابع رجوع نمی‌کنم. به نظر من در بازنویسی، فرد متن را در اصل ساده‌نویسی می‌کند و از کلمات دشوار می‌گذرد و صورت ساده شده آن را بیان می‌کند. تمام این کارها، بدون این که به ساختار متن لطمه‌ای بزند، صورت می‌گیرد. در اصل، بازنویسان، امانتداران خوبی برای متن مبدا هستند. ولی در بازآفرینی، نویسنده روح اثر را دریافت می‌کند و براساس جوهری که در آن می‌یابد، با توجه به امکانات زبانی روز و بازی‌های فرعی متعدد اثر را دوباره می‌آفریند؛ یعنی اثری نو با جوهره‌ای از اثر مبدأ.

بازآفرین‌ها در کار خود با چه مشکلاتی مواجه هستند و چگونه خود را باید برای این کار آماده کنند؟

بازآفرین‌ها باید هم بر اصل قصه و هم بر داستان‌نویسی تسلط کامل داشته باشند و در مرحله نخست لازم است داستان‌نویسان خوبی باشند. آنها باید مخاطب خود را چه به لحاظ روان‌شناسی و چه به لحاظ جامعه‌شناسی بشناسند و بتوانند متن را آن طور که در ذهنشان نقش بسته و دوست دارند که بیان کنند، بنویسند.

میان بازآفرینی متن برای بزرگسالان و کودکان چه تفاوت‌های عمده‌ای وجود دارد؟

درک و فهم مخاطب از متن اهمیت ویژه‌ای دارد. باید داستان برای کودک به نحوی بیان شود که مغز آن را دریابد. ولی فرض بر این است که بزرگسالان در فهم کلی معنای داستان مشکلی ندارند؛ زیرا پیش‌فرض این است که بزرگسال با ادبیات آشناست، بار معانی جملات را می‌داند و دایره واژگانش خصوصا به لحاظ کاربرد کنایه‌ها، استعاره‌ها و… وسیع‌تر است. حال لازم است که فضاسازی‌های جذاب برای بزرگسال در متن داشت تا او راغب به خواندن ادامه داستان شود.

شما برای داشتن بازآفرینی موفق در رده سنی کودک و نوجوان چگونه کار می‌کنید؟

من در طول کارم، دائم کودک را مقابل خودم می‌بینم و دائم از خودم سوال می‌کنم که اگر الان این جمله را برای کودکی بخوانم، آیا سوالی برایش پیش می‌آمد؟ و اگر احساس کنم که نیاز به توضیحات بیشتر است، در همان متن عبارت‌هایم را باز می‌کنم. البته این کار را از طریق افزودن زیرنویس‌ها و پاورقی‌ها انجام نمی‌دهم، بلکه در روال داستان بخش‌های گنگ را به نحوهای مختلف توضیح می‌دهم.

در بازآفرینی برای بزرگسالان به چه ویژگی‌هایی بیشتر توجه دارید؟

مخاطب بزرگسال ما گونه‌های مختلفی دارد. ما در ادبیات فارسی، متون بسیار خوبی داریم که مهجور و از چشم‌ها دور مانده است، زیرا زبان نویسندگان و شاعرانشان آشنا با زبان امروزی ما نیست. بنابراین، علاوه بر این که لازم است به سراغ متون مناسب مهجورمانده برای بزرگسال برویم، باید به ابعاد زبانی آنها نیز توجه کنیم. من معیار را زبان قابل فهم جوان امروز قرار می‌دهم و بر همین اساس می‌نویسم.

معمولا فقط آثار خاصی بازنویسی می‌شود. چرا نویسندگان کمتر به سراغ حکایت‌های مخزن‌الاسرار یا منطق‌الطیر و… می‌روند؟

نمی‌شود درباره آثار مهجور حکم‌های کلی داد. حتی انتخاب در گلستان سعدی که بارها بازنویسی و بازآفرینی شده، دشواری‌های خاص خودش را دارد. مثلا من فقط 18 حکایت از گلستان سعدی را توانستم بازآفرینی کنم، زیرا تعداد بسیار زیادی از حکایت‌ها برای کودک یا نوجوان ما یا قابل گفتن نیست یا قابل فهم نیست. انتخاب کتاب‌های ادبی برای بازآفرینی را باید به‌عهده نویسنده گذاشت و نباید براحتی درباره این انتخاب‌ها انتقاد کرد.

پس به نظر شما هنوز هم بسیاری از متون غنی ادبی را برای کودکان نمی‌شود کار کرد؟

همان طور که گفتم نمی‌توان حکم کلی داد. ممکن است که کسی به سراغ متون مهجور برود، ولی کار اساسی انجام ندهد. در این صورت می‌گوییم: نبود کار باکیفیت بهتر از بودن‌های کم‌کیفیت است؛ ولی در کل دست برای انتخاب متون به علت تنوع زیاد، باز است ولی کارها باید خلاق و جذاب باشد.

در انتخاب این آثار تا چه حد مهم است که روحیه بازآفرین با متن اصلی هماهنگ باشد؟

در مهم بودن این هماهنگی‌ها شکی نیست، ولی نمی‌توان گفت اگر کسی به سراغ بازآفرینی مثنوی معنوی رفت، پس اصلا نباید به بازآفرینی شاهنامه فکر کند. مهم این است که بازآفرین اندیشه شاعر یا نویسنده متن مورد نظرش را قبول داشته باشد و خودش نیز با آن اندیشه تا اندازه‌ای هماهنگ باشد و مهم‌تر این است که بازآفرین قدرت داستانگویی و بیان آنچه را در ذهنش است، داشته باشد و بین این دو نمی‌توان اولویت‌بندی خاصی کرد.

با توجه به زیاد بودن کتاب‌های بازنویسی و بازآفرینی شده، به نظرتان تا چه اندازه نویسندگان ما در کتابخوان کردن افراد و ارجاع مخاطب به متون اصیل ادبی، موفق بوده‌اند؟

من معتقدم که در یک نگاه کلی هنوز حق مطلب آن طورها که باید ادا نشده است، هرچند بعضی از دوستان توفیق‌های بسیار خوبی در این زمینه داشته‌اند که اصلا نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. مثلا خانم آتوسا صالحی در نشر افق داستان‌های شاهنامه را بازآفرینی کرده‌اند که بارها و بارها تجدید چاپ شده است. این تجدید چاپ‌های متعدد نشان‌دهنده اصالت کار و توجه نویسنده به موضوع مورد نظرش بوده است و از جهتی نشان‌دهنده استقبال مردم و علایق آنها به چنین داستان‌هایی است. در حالی که همه می‌دانیم کار بازآفرینی شاهنامه بارها صورت گرفته و گاهی اصلا مردم استقبال نکرده‌اند.

امروز در زمینه بازآفرینی به چه موارد و نکاتی باید بیشتر توجه شود.

مهم است که نویسندگان ما بتوانند افسانه‌های کهن ایرانی را با داستان‌های امروزی در هم بیامیزند و آثار جدید ارائه دهند. می‌گویند در کتاب‌های هری پاتر که این چنین مورد استقبال قرار گرفته از همین روش استفاده شده، یعنی تلفیق قصه‌های کهن با داستان‌های امروزی. همین کار موجب می‌شود تا از نگرانی خوانده شدن کتاب‌هایی که با فرهنگ ما مناسب نیست، کاسته شود.

پس چرا با وجود داشتن پیشینه‌ای اصیل و قدیمی در ایران و کتب معتبر ادبی، از داستان‌های تلفیقی به دور هستیم؟

ما دستمایه برای نوشتن داستان‌های خوب زیاد داریم، ولی‌کننده کار نداریم. منظورم از کننده کار نویسندگان نیستند. گاهی ناشر دنبال چنین آثاری نیست و گاهی کارگزاران فرهنگی دلسوز نداریم. مثلا اگر کتاب بازآفرینی من درباره سعدی امروز موفقیت‌هایی کسب کرده است، مدیون ناشرش است، زیرا من این توانایی را داشتم و این ناشر بوده است که به فکر چاپ ده جلد قصه‌های شیرین ایرانی افتاد و من را هم انتخاب کرد و جلد زیبا برای کتاب ساخت و تصویرگری متفاوت برای داستان‌ها انتخاب کرد. پس اگر ناشران بخواهند، آثار خوب هم پدید می‌آید. چنین کارهایی توجه متولیان فرهنگی کشور را می‌طلبد. گاهی اوقات اگر آمار آثار خوبمان پایین است به دلیل نبود هماهنگی و کار مفید در میان کارگزاران فرهنگی است. پس ما نیروهای بالقوه را که همان نویسندگان باشند، داریم. به دنبال کسانی هستیم که این توانایی‌های بالقوه را بالفعل کنند.

حورا نژادصداقت – جام‌جم

    روزی روزگاری

    فرهاد حسن‌زاده

    فرهاد حسن زاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان‌های کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگ‌زدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند او همواره به فعالیت هنری‌اش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامه‌نویسی و موسیقی می‌پرداخت؛ اما در اواخر دهه‌ی شصت با نوشتن چند داستان‌ و شعر به شکل حرفه‌ای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن‌زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گام‌های بلندتر و ارتباط موثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد…

    دنیای کتاب‌ها... دنیای زیبایی‌ها

    کتاب‌ها و کتاب‌ها و کتاب‌ها...

    فرهاد حسن‌زاده برای تمامی گروه‌های سنی کتاب نوشته است. او داستان‌های تصویری برای خردسالان و کودکان، رمان، داستان‌های کوتاه، بازآفرینی متون کهن و زندگی‌نامه‌هایی برای نوجوان‌ها و چند رمان نیز برای بزرگسالان نوشته است.

    ترجمه شده است

    به زبان دیگران

    برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه شده و برخی در حال ترجمه به زبان عربی و دیگر زبا‌ن‌هاست. همچنین تعدادی از کتاب‌هایش تبدیل به فیلم یا برنامه‌ی رادیو تلویزیونی شده است. «نمكی و مار عينكي»، «ماشو در مه» و «سنگ‌های آرزو» از كتاب‌هايي هستند كه از آن‌ها اقتباس شده است.

    بعضی از ویژگی‌های آثار :

    • نویسندگی در بیشتر قالب‌های ادبی مانند داستان كوتاه، داستان بلند، رمان، شعر، افسانه، فانتزی، طنز، زندگينامه، فيلم‌نامه.
    • نویسندگی برای تمامی گروه‌های سنی: خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال.
    • خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيك‌های ادبی خاص و متفاوت.
    • خلق آثاری كه راوی آن‌ها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايت‌هايی مملو از تصویرسازی‌های عینی و گفت‌وگوهای باورپذير.
    • پرداختن به موضوع‌های گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچه‌های بی‌سرپرست يا بدسرپرست و…
    • پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده می‌شود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتی‌ـ‌روانی و…
    • تنوع در انتخاب شخصیت‌های محوری و كنشگر (فعال). مشخصاً دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی می‌کنند.
    • بهره‌گیری از طنز در کلام و روایت‌های زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
    • زبان ساده و بهره‌گیری اصولی از ویژگی‌های زبان بومی و اصطلاح‌های عاميانه و ضرب‌المثل‌ها.

    او حرف‌های غیرکتابی‌اش را این‌جا می‌نویسد.

    به دیدارش بیایید و صدایش را بشنوید