بازنویسی یک داستان از شاهنامه آقای فردوسی
یادداشتی بر کتاب «برف و آفتاب» / حسام آبنوس / منبع سایت «واو»
«ادبیات کهن با اشیای موزه فرق دارد. به اشیای موزه نمیتوان دست زد، اما داستانهای قدیمی را میتوان به صورتی خوش و امروزی بازگو کرد.»
این چندجمله در پشت جلد کتاب «برف و آفتاب» اثر فرهاد حسنزاده به دلم نشست. طوری که دلم خواست این کتاب را که برای نوجوانها نوشته شده را بخوانم. طرح جلد و اسم نویسنده هم دلایل خوبی بودند که بیشتر راغب باشم این کتاب را بخوانم.
کتاب «برف و آفتاب» در واقع بازنویسی داستان «بیژن و منیژه» است. حسنزاده سعی کرده این روایت را که آقای فردوسی در شاهنامه به شعر سروده بوده را با زبانی امروزین و روان برای مخاطب نوجوان بازگو کند. ضمنا آنقدر که من از داستان بیژن و منیژه میدانم این کتاب اختلاف آنچنانی با متن اصلی ندارد. حسنزاده فقط آن را به نثر در آورده و سعی کرده به مخاطب توجه کند.
بازنویسی متون کهن برای نوجوانان و کودکان، یکی از اتفاقات مثبتی است که در صورت درست انجام شدن میتواند در بلندمدت نتایج ارزندهای با خود داشته باشد. البته طوری نباشد که به اسم بازنویسی متون کهن برای نوجوانان و کودکان، بازار مکارهای درست شود و هرکسی خود را نویسنده بنامد و بدون شناخت از مخاطب و اقتضائاتش و همچنین بدون داشتن تسلط بر متون کهن به بازسازی بپردازد. نتیجه چنین اقدامی در درازمدت میشود کتابهای بیکیفیت بسیاری که متون کهن را بازنویسی کردهاند و در بازار فراوان است ولی مخاطب رغبتی به تهیهشان ندارد. حتی در موارد بدتر که از ثمرات دراز مدت چنین اتفاقاتی است کلا مخاطب قید چنین کتبی را میزند، زیرا تجربه خوبی از نمونههای مشابه و البته بازاری ماجرا ندارد.
اما همینجا باید بگویم که «برف و آفتاب» از آن آثاری است که میتواند با خیال راحت تهیه کنید هم هدیه بدهید و هم خودتان را به ضیافت کلمات ببرید. حتی اگر بزرگسال هستید میتوانید خودتان به بازنویسی داستان «بیژن و منیژه» ناخنک بزنید.
خب اگر بخواهم درباره داستان «بیژن و منیژه» حرف بزنم که در گوگل هست و میتوانید آنجا بخوانیدش. پس بیایم بگویم قصه درباره چیست و چطور اتفاق میافتد کار ویژهای نکردهام. ضمنا فرهاد حسنزاده نیز آنقدر اسم بزرگی در ادبیات کودک و نوجوان هست که نخواهیم دربارهاش اینجا چیزی بنویسیم. یعنی ماجرای نوشتن درباره این کتاب از آن اتفاقات سخت است. یعنی وقتی کتاب قصهاش مشخص است و نویسنده هم به قدر کافی (حتی بیشتر از نویسنده این مطلب) معروف و سرشناس هست که معرفی کردنش توسط چون من، حکایت «عرض خود میبری و زحمت ما میداری» است، نوشتن را دشوار میکند.
ولی باید بگویم حسنزاده در این کتاب سعی کرده با کمک یک تکنیک داستانی قصه را بازنویسی کند تا مخاطب را در یک موقعیت داستانی قرار دهد. این نشان میدهد او فقط یک بازنویسی خشک و خالی انجام نداده و تلاش کرده تا آنجا که ممکن است رنگ داستانی مدرن به یک قصه کهن بزند.
فضاسازی کردن و باورپذیر کردن اسطورهها دیگر نکتهای است که در «برف و آفتاب» به چشم میآید. نویسنده تلاش کرده تا آنجا که اقتضائات یک داستان نوجوان اجازه میدهد به فضاسازی از محیط و جغرافیایی که داستان در آن اتفاق افتاده دست بزند. این اتفاق در واقع سبب میشود خواننده خود را در عالم داستان بهتر تصور کند و بتواند همپا با بیژن یا همقدم با رستم حرکت کند و موقعیتها را در ذهنش مجسم کند.
حسنزاده از آنجا که شخصیتهای کتابش در دسته اسطورهها قرار دارند، سعی کرده هم وجه اسطورهای آنها را در شخصیتپردازی رعایت کند و هم ویژگیهایی به آنها نسبت دهد که تفکیکشان از هم در مسیر داستان راحت باشد. مثلا تکیهکلام «آی… آی… آی…» از زبان بیژن یا آوازی که منیژه میخواند که البته در لحن بیژن نوعی طنز دلچسب هم نهفته است همه باعث میشود که خواننده نسبت به کتاب حس خوبی پیدا کند. در واقع تمام این نکات موجب میشود که با یک داستان بازنویسی شده عصاقورت داده طرف نباشیم و سرزندگیهای آن خواننده را به خود میخواند.
همانطور که گفتم «برف و آفتاب» بازنویسی قصه بیژن و منیژه از شاهنامه است. جدا از اینکه داستانهای شاهنامه ظرفیت بسیاری برای بازنویسی و تبدیل شدن به متنی برای مخاطب نوجوان دارند و چقدر باید در اهمیت این کار برای آشنایی مخاطب با این متون گفت و نوشت (کاری که نظام آموزشی نمیکند بلکه در مواردی دانشآموزان را از این متون دلزده میکند)، داستان بیژن و منیژه از آن داستانهای عاشقانه اصیلی ایرانی است که روایت دلدادگی است و البته صفات عالی در این دلدادگی مشهود است.
در مجموع کتاب «برف و آفتاب» میتواند گزینه خوبی در میان فانتزیهای شرقی و غربی باشد تا نوجوانان را با یک داستان عاشقانه ایرانی و البته پرحادثه روبهرو کند. در واقع باید گفت کتاب هم سرگرمکننده است و هم ارزش ادبی دارد.
عنوان: برف و آفتاب، داستان بیژن و منیژه/ پدیدآور: فرهاد حسنزاده/ انتشارات: فاطمی/ تعداد صفحات: ۱۰۷/ نوبت چاپ: اول.