گفت وگو با مرتضی کاردر- روزنامهنگار روزنامه همشهری (۸ بهمن ۹۸)
جایزه هانس کریستین اندرسون که به نوبل ادبیات کودک و نوجوان معروف است، که هر 2 سال یکبار به یک نویسنده و یک تصویرگر اهدا میشود. 2 سال قبل فرهاد حسنزاده بهعنوان نماینده ایران به این جایزه معرفی شد و به جمع نامزدهای نهایی راه یافت اما در نهایت رقابت را به ایکو کادونو، نویسنده ژاپنی، واگذار کرد.نهادهای ادبیات کودک و نوجوان برای سال 2020نیز او را دوباره بهعنوان نماینده ایران معرفی کردند. حالا چند روزی است که نامزدهای جایزه هانس کریستین اندرسون 2020اعلام شدهاند و نام فرهاد حسنزاده باز هم در جمع 6نامزد نهایی جایزه است. اتفاقی که شاید خوشبینترین کارشناسان ادبیات کودکان و نوجوانان نیز پیشبینی نمیکردند اما نویسنده پرکار ادبیات ایران نشان داد که انتخاب او در دوره گذشته از سر اتفاق نبوده است. نزدیک به 2 ماه تا نمایشگاه کتاب بولونیا که برنده جایزه هانس کریستین اندرسون آنجا اعلام میشود، مانده است. با فرهاد حسنزاده درباره نامزدی دوبارهاش در جایزه و رقابت دشواری که برای کسب آن پیشرو دارد، گفتوگو کردهایم.
دو سال پیش وقتی از نمایشگاه کتاب بولونیا به ایران برگشتید در سخنرانیتان در شورای کتاب کودک گفتید همه نهادهای حوزه کودک و نوجوان باید برای کسی که بهعنوان نماینده ایران معرفی میشود، بیشتر تلاش کنند؛ از معرفی و ساختن پرونده برای نویسنده تا ترجمه آثار و خلاصه داستانها و… در این 2 سال چه اتفاقی افتاده است؟
به آن معنا اتفاق ویژهای نیفتاده. تنها اتفاق قابل توجه این بود که وزارت ارشاد در تعامل با شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودکان و نوجوانان خواست تا 10 نویسنده را بهعنوان نویسندگانی که ممکن است در عرصههای جهانی قابلیت معرفی داشته باشند، معرفی کند و پروندههایی برای این نویسندهها تشکیل دهد که بهنظرم اتفاق مثبتی است. اگراین اتفاق 15-10 سال پیش میافتاد امروز نویسندههای کودک و نوجوان ما خیلی شناختهشدهتر بودند.
دیگر نهادهای فرهنگی چطور؟
تقریباً هیچ. هنوز اهمیت چنین جایزههایی یا فارغ از جایزه، معرفی نویسندههای ایرانی در کشورهای دیگر، برای نهادهای فرهنگی ما جا نیفتاده است. مثلاً یکبار برای کاری به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی رفته بودم. سازمان در بسیاری از کشورها خانههای فرهنگ دارد و دسترسی آنها به کسانی که میخواهند کاری را از زبان فارسی به زبانهای خودشان ترجمه کنند، بیشتر است. اما برخوردشان بسیار سرد بود. من پیشنهاد کردم که دستکم برای ترجمه کتاب به زبان ارمنی نشستی برگزار کنند یا چند نسخه از ناشر ارمنستانی کتاب بخرند اما در نهایت گفتند که کارشناسان ما باید کتاب را ببینند و بررسی کنند و هنوز پاسخی نرسیده است.
نامزدیتان چقدر سبب شد که ناشران و آژانسهای بینالمللی ادبیات به سراغ شما بیایند و آثارتان به زبانهای دیگر ترجمه شود؟
«زیبا صدایم کن» به زبان ارمنی ترجمه شده. اخیراً ترجمه عربی آن هم در مصر منتشر شده. پیشتر ترجمه انگلیسی و ترکی استانبولی کتاب هم منتشر شده بود. «قصههای کوتیکوتی» در سوریه منتشر شد. حق نشر کتاب نیز به ناشری از ترکیه واگذار شده. برای «هستی» و «زیبا صدایم کن» با ناشر چینی صحبت کردهاند و ظاهراً قرارداد هم بستهاند که بخش بینالملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیگیر ماجراست. اما در مجموع اتفاقهایی که افتاده بیشتر در حد کشورهای همسایه و خاورمیانه و شرق است و هنوز ناشران بینالمللی برای ترجمه کارها پا پیش نگذاشتهاند. برای شناخته شدن یک نویسنده باید کارهای او به انگلیسی، فرانسه، آلمانی، اسپانیایی و دیگر زبانهای زنده نیز ترجمه شود.
ناشران ایرانی چطور؟ چقدر راه یافتنتان به جمع نامزدهای نهایی جایزه سبب شد که ناشران ایرانی کتابهایتان را تجدید چاپ کنند یا تبلیغ ویژهای روی کتابها انجام دهند؟ خاطرم هست که انتشارات سوره مهر مجموعه کتابهای شما را در شکل و شمایلی واحد منتشر کرده بود. بقیه ناشران چه کردهاند؟
ناشران ما هنوز ذهنیت سنتی دارند و معمولاً به خیلی چیزها توجه نمیکنند. فقط نشر طوطی که بخش کودک و نوجوان انتشارات فاطمی است در تجدید چاپ «چتری با پروانههای سفید» عبارت نویسنده منتخب جایزه هانس کریستین اندرسون 2018را قید کرد. ماجرای سوره مهر به چندماه پیش از سال 2018 برمیگردد.
بقیه خیلی توجهی به ماجرا نداشتند. فقط ناشران بیشتری در این یکی دو سال به سراغم آمدند. من هم البته کارهایم را گزیدهتر به ناشران دادهام و نخواستم اقبال ناشران سبب شود که در انتشار کارها تعجیل کنم.
ولی استقبال عمومی از نامزدیتان خیلی زیاد بود. بسیاری از دوستداران ادبیات ایران در شبکههای اجتماعی به ماجرا واکنش نشان دادند، یعنی ارزش و اهمیت جایزه و شخص شما بهعنوان نویسندهای جهانی بسیار بیشتر از دوره گذشته جا افتاده است.
بهترین استقبالها همین استقبال عمومی است که مردم نشان میدهند. همانطور که گفتید استقبال عمومی خیلی زیاد بود. من دو روز کامل مشغول پاسخ دادن به پیامهای تبریک بودم. خیلی برایم دلگرمکننده بود. بهطور خاص از دو جهت بسیار خوشحالم. اول اینکه شرایط حاکم بر جامعه، بهویژه در میان اهالی ادبیات شرایط ناراحتکننده و ناامید کنندهای بود و خوشحالم که این اتفاق سبب شد که قدری فضا تغییر کند. دوم اینکه خوشحالم که کارهای من سبب این اتفاق شد.
فکر میکردید که برای دومین دوره متوالی به جمع نامزدهای نهایی جایزه راه پیدا کنید؟
حقیقتش نه. اما نکته اینجاست که 10داور امسال با داوران دوره گذشته فرق داشتند. انتخاب دوباره من نشان میدهد که دستکم ادبیات ما حرفی برای گفتن دارد و میتواند در عرصههای جهانی مطرح شود.
فکر میکنید امسال شرایط رقابت چگونه است و چقدر برای بردن جایزه اقبال دارید؟
دو نامزد جایزه یعنی ژاکین وودسون و بارت مویرت در سال 2018و 2019برگزیده جایزه آسترید لیندگرن بودهاند. نامزد فرانسوی ماری اودِ موغای در دوره گذشته هم در جمع نامزدهای نهایی هانس کریستین اندرسون بود. به هر حال کسی که به زبان انگلیسی یا فرانسه مینویسد بسیار شناختهشدهتر است و داوران کارهای او را خواندهاند. رقابت آنها با من مثل رقابت نویسندگان تهرانی و شهرستانی است. میدانم که رقابت دشواری پیش رو خواهم داشت اما در عین حال میدانم که داوران برای انتخاب نفر نهایی بسیار بحث میکنند، حتی ممکن است در مرحلهای مترجم بگیرند تا کارهای نامزدها را بیشتر بخوانند و بررسی کنند. امیدوارم که بتوانم برنده جایزه باشم.
کتابهای محبوب فرهاد حسنزاده به انتخاب خودش
شما نویسندهای پرکار هستید که نزدیک به 100کتاب منتشر کردهاید. بعضی کتابهای شما برای خوانندگان بیشتر شناخته شدهاند، مثل حیاط خلوت یا مهمان مهتاب یا هستی و زیبا صدایم کن. اگر خودتان بخواهید از میان آثارتان دست به انتخاب بزنید کدام کتابها را انتخاب میکنید ؟
تقریباً همین کتابهایی که گفتید یعنی حیاط خلوت، مهمان مهتاب و هستی و زیبا صدایم کن و کتاب «این وبلاگ واگذار میشود». کتاب آخرم «آهنگی برای چهارشنبهها» را هم بسیار دوست دارم. از میان قصههای کودکانه نیز مجموعه «قصههای کوتیکوتی» را بیشتر از بقیه دوست دارم.
تاکنون 3جلد از مجموعه «قصههای کوتیکوتی» منتشر شده. فکر میکنید با استقبالی که از این مجموعه صورت گرفته جلدهای بعدی مجموعه را هم بنویسید؟
کوتیکوتی بچه هزارپای کوچکی است که قصههای او مورد توجه کودکان قرار گرفته. اتفاقاً در جایزههای جهانی نیز این مجموعه بسیار مورد توجه داوران بوده. قصههای کوتیکوتی ابتدا یک جلد بود. بعد به پیشنهاد ناشر، جلدهای بعدی را نوشتم و به 3 جلد رسید. الان هم سرنوشت کوتیکوتی را دنبال میکنم و داستانهای تازه او را نوشتهام. اما هنوز برای انتشار ادامه قصهها تصمیم نگرفتهام.