زیر سایه درخت بیعار
◊مجموعه داستان کوتاه
◊چاپ اول: ۱۳۹۹
◊ناشر: اندیشه نیکو (۰۹۱۲۶۲۳۵۷۲۳)
داستانهای این کتاب با اینکه از جنوب حکایت دارند اما متنوع هستند. متنوع در زمانهای تاریخی و نقاط جغرافیایی. حتی شخصیتها از طیفهای گوناگونی هستند. چیزی که وجه مشترک همهی آنهاست نخی است به نام جنوب. آبادان، اهواز، شوشتر و حتی اردوگاه مهاجرین جنگ در اصفهان. حتی گروه سنی هم مانع از جمع شدن این داستانها در کنار یکدیگر نشده. شخصیت اصلی برخی از داستانها بچهها هستند و برخی بزرگترها. گستردگی زمانی نکته بارز این داستانهاست. چه در داستانی که قبل از سال ۵۷ اتفاق افتاده و چه داستانی که گویی خاطرهی زندهی همین روزهای نویسنده است.
چند خط از داستان یخ در جهنم
شیشه تا نصفه پایین بود. تا ته دادمش پایین. باد داغ هل خورد تو صورت و گردنم و از یقه پیچید تو لباسم و داغترم کرد. گفتم، یعنی غر زدم: «بابا اینم شهره که شما دارین؟»
خندید و یکوری نگاهم کرد. دندانهای زردش از این زاویه فاجعه بود. گفت: «اینا تمرینه برا جهنم. اگه ما رو ببرند طبقهی هفتم جهنم، ککمون هم نمیگزه.»