خبر کوتاه بود: «دفتر بینالمللی کتاب کودک و نوجوان «IBBY» با انتشار فهرست اسامی نامزدهای دریافت جایزهی هانس کریستین اندرسن، نام فرهاد حسنزاده، نویسندهی ایرانی، را نیز برای رقابت به منظور دریافت این جایزه در این فهرست قرار داد .او در مرحلهی نهایی باید با ماری آدو مورایل از فرانسه، اکیو کادونو از ژاپن، جوی کاولی از نیوزلند و اولف استارک از سوئد رقابت کند.»
اما این خبر کوتاه، به واقع پیامد روندی بلندمدتبه در ازای نزدیک به سه دهه فعالیت مستمر فرهاد در عرصهی ادبیات کودک و نوجوان ایران بود. اینکه حسنزاده در مرحلهی نهایی نوبل کوچک برگزیده شود، بدون شک از بزرگترین موفقیتهای ادبیات کودک و نوجوان ایران در طول دهههای اخیر است. اما حتی اگر این اتفاق نیفتد، چیزی از ارزشهای غیرقابل انکار کارنامهی ادبی این نویسنده کم نمیکند.
بنا بر اعلام هیئت داورانIBBY مهمترین معیارهای انتخاب برگزیدگان، زیباییشناسی، ادبیات نوشتاری، نوآوری، طراوات، توانایی متن، کنجکاویها و نیز ارتباط مستمر اثر با مخاطب بوده است. با توجه به اینکه هیئت داوران ترکیبی بسیار متنوع از کشورهایی چون کانادا، روسیه، ژاپن، اسپانیا، اسلوونی، یونان، لبنان، ونزوئلا، مصر، آرژانتین و آمریکا بوده، راهیابی حسنزاده به مرحلهی نهایی گویای آن است که او به زبانی مشترک و قابل فهم برای فرهنگهای گوناگون دست یافته است؛ زبانی که متکی به زیباییشناسی، نوآوری، طراوت و مهمتر از همه فهم نیازهای مخاطبان بوده است.
سال ۱۳۸۳ در نقدی بر آثار فرهاد حسنزاده مجموعه آثارش را از سال های ۶۸ تا ۷۸ نمونهای از یک حس نوستالژیک در ادبیات کودک و نوجوان ایران توصیف کردم. حسی که تأثیرپذیری نویسنده از جغرافیای زندگیاش را در شهر آبادان به تصویر میکشید و با آنکه حتی در اثر درخشان حسنزاده، یعنی رمان هستی، این حس نوستالژیک همچنان دیده می شود، او در این حس که گاهی با رگههایی از تلخی آمیخته، متوقف نمیماند. روی آوردن حسنزاده به فانتزی، طنز و فضاهایی که قرین شادمانی و تحول برای مخاطبان است، نشان میدهد او علی رغم دلبستگیهای نوستالژیک خود، به مخاطبان احترام میگذارد و نیازها و زبان آنها را در آثار و تألیفات خود لحاظ میکند.
برای کسانی که فرهاد حسنزاده را از نزدیک می شناسند، ویژگی استمرار و تلاشگری او در امر نوشتن بارز است. او پیوسته در فضاهای متنی به دنبال راههای جدیدی میگردد که با مخاطب امروز حرفهایش را در میان بگذارد و حالا که داورانی از کشورها و فرهنگهای متفاوت او را به خاطر داشتن چنین ویژگیهایی شایستهی راهیابی به مرحلهی نهایی جایزهی هانس کریستین آندرسن دانستهاند، با اطمینان خاطر میتوان گفت که فرهاد حسنزاده به زبان مشترک ملتها و فرهنگهای گوناگون دست یافته است؛ دستاوردی که میتواند برای ادبیات کودک و نوجوان ایران راهگشا باشد.
به قطع و یقین هر نویسندهی ایرانی مسیر مورد علاقهی خود را در انتخاب مضامین و فضاهای متنی دنبال میکند، اما نکتهای که از فرهاد میتوان آموخت، داشتن گوشهی چشمی به مخاطبان بدون مرزی است که در سراسر جهان میتوانند خوانندهی ادبیات معاصر ایران باشند.