وقتی رفت… بود

وقتی رفت… بود

وقتی رفت… بود 150 150 فرهاد حسن‌زاده

به یاد شاعر سینمای ایران: عباس کیارستمی

«قصه‌سرایی در فیلم را دوست ندارم، به هیجان آوردن تماشاچی را دوست ندارم، نصیحت کردنش را دوست ندارم، تحقیر کردنش را دوست ندارم، احساس گناه بهش دادن را دوست ندارم. این‌ها را در سینما دوست ندارم و فکر می‌کنم فیلم خوب فیلمی است که بادوام باشد و باید درست وقتی که از سینما می‌آیی بیرون درست از همان موقع شروع کند به ساخته شدن.»

حرف‌های بالا از عباس کیارستمی است.

داشتم فکر می‌کردم این حرف‌ها، دلایل خوبی هستند برای دوست داشتن یک هنرمند. برای هنرمندی که به جای گیشه و کلیشه و توجه به سلیقه‌های جاافتاده به افق‌های دیگری می‌نگرد. آن هم در جامعه‌ای که می‌خواهد همه را به یک جامه در آورد و به همه دیدی جامع بدهد.

یکی از دلایل دیگری که کیارستمی را دوست دارم شاعر بودنش است. شاعر بودن به معنای واقعی، نه این‌هایی که مشاعره می‌کنند. یعنی دنیا را کودکانه دیدن و پرسیدن و نترسیدن از پرسیدن. یعنی فلسفی نگاه کردن به پدیده‌های اصلی و فرعی جهان هستی. مثل این هایکوی او که می‌گوید:

وقتی آمد…

آمد

وقتی بود …

بود

وقتی رفت …

بود.

یا این یکی:

گل های صحرایی را

نه کس بویید

نه کس چید

نه کس فروخت

نه کس خرید.

و فکر می‌کنم این شعر است که رقیق کننده‌ی حجم خشونت جاری طبیعت و زندگیست. وقتی پای شعر به میان می‌آید، همه چیز لطیف و دوست‌داشتنی و رویایی می‌شود. پزشکِ شاعر، بیمارش را طور دیگری دوست دارد و شفا می‌دهد. مهندسِ شاعر ساختمانش را به گونه‌ای دیگر می‌سازد. داستان‌نویس شاعر طعم داستانش رنگ و بوی دیگری دارد و فیلمساز شاعر… کات! نیازی به توضیح نیست.

کیارستمی را دوست دارم چون کودکان را دوست داشت و چون کودکی‌ام با فیلم‌های کوتاهش گره خورده است. هنوز به یادم مانده «نان و کوچه» و آن هراسی که در چشمان کودک از برخورد ناگهانی با سگ ولگرد و راه حل کودکانه‌اش برای حل مشکل و…

کیارستمی را دوست دارم چون موجی ایجاد کرد و خود را به امواج نسپرد. جعفر پناهی، محمدعلی طالبی، بهمن قبادی و دیگرانی که تحت تاثیر سینمای او دنیای متفاوتی آفریدند که نواندیشی و خلاقیت حاصلش است. او کاری کرد که زاویه نگاه دوربین‌های جهان متوجه سرزمینی شود که اگر چه بد فهمیده می‌شود ولی خوب می‌فهمد و دنبال تغییر است.

و آخر این که همه می‌میریم چون انتخاب دیگری نداریم. چون از همان ابتدا که به دنیا آمده‌ایم به سوی مرگ قدم برمی‌داریم. مهم صدای پایمان است که تا کی و کجا ما را دنبال کند. مهم تصویری است از ما در قابی که تا هرکجا در ذهن آدم‌ها به جا می‌ماند. کسی چه می‌داند، شاید این هم مهم نباشد.

    روزی روزگاری

    فرهاد حسن‌زاده

    فرهاد حسن زاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان‌های کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگ‌زدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند او همواره به فعالیت هنری‌اش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامه‌نویسی و موسیقی می‌پرداخت؛ اما در اواخر دهه‌ی شصت با نوشتن چند داستان‌ و شعر به شکل حرفه‌ای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن‌زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گام‌های بلندتر و ارتباط موثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد…

    دنیای کتاب‌ها... دنیای زیبایی‌ها

    کتاب‌ها و کتاب‌ها و کتاب‌ها...

    فرهاد حسن‌زاده برای تمامی گروه‌های سنی کتاب نوشته است. او داستان‌های تصویری برای خردسالان و کودکان، رمان، داستان‌های کوتاه، بازآفرینی متون کهن و زندگی‌نامه‌هایی برای نوجوان‌ها و چند رمان نیز برای بزرگسالان نوشته است.

    ترجمه شده است

    به زبان دیگران

    برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه شده و برخی در حال ترجمه به زبان عربی و دیگر زبا‌ن‌هاست. همچنین تعدادی از کتاب‌هایش تبدیل به فیلم یا برنامه‌ی رادیو تلویزیونی شده است. «نمكی و مار عينكي»، «ماشو در مه» و «سنگ‌های آرزو» از كتاب‌هايي هستند كه از آن‌ها اقتباس شده است.

    بعضی از ویژگی‌های آثار :

    • نویسندگی در بیشتر قالب‌های ادبی مانند داستان كوتاه، داستان بلند، رمان، شعر، افسانه، فانتزی، طنز، زندگينامه، فيلم‌نامه.
    • نویسندگی برای تمامی گروه‌های سنی: خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال.
    • خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيك‌های ادبی خاص و متفاوت.
    • خلق آثاری كه راوی آن‌ها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايت‌هايی مملو از تصویرسازی‌های عینی و گفت‌وگوهای باورپذير.
    • پرداختن به موضوع‌های گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچه‌های بی‌سرپرست يا بدسرپرست و…
    • پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده می‌شود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتی‌ـ‌روانی و…
    • تنوع در انتخاب شخصیت‌های محوری و كنشگر (فعال). مشخصاً دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی می‌کنند.
    • بهره‌گیری از طنز در کلام و روایت‌های زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
    • زبان ساده و بهره‌گیری اصولی از ویژگی‌های زبان بومی و اصطلاح‌های عاميانه و ضرب‌المثل‌ها.

    او حرف‌های غیرکتابی‌اش را این‌جا می‌نویسد.

    به دیدارش بیایید و صدایش را بشنوید