گفتوگو با ماهنامهی تجربه| بیتا ناصر| میگویم از سال ۱۳۷۰ که نخستین داستانتان به چاپ رسیده تاکنون بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب از شما منتشر شده. میگوید این بیش از…
ادامه مطلببه نوشتهها که نگاه میکنم کلمهها مثل مورچههای سیاه و سرگردون هستند. نمیدونم نوشتهها تکون میخورن؟ یا من اینجوری خیال میکنم؟ من اینجوری خیال میکنم؟ یا چشمام داره واسه خودش…
ادامه مطلبهمهی انسانهای روی زمین برای خود خلوتی دارند و حیاطی که فقط خودشان میتوانند در آن قدم بزنند. علاوه بر این هر جماعتی و ملتی در حافظهی تاریخی خود، حیاط…
ادامه مطلبیک فال حافظ میخرد، اول چشمها را میبندد و نیت میکند: «حلیمه دوستم دارد یا نه؟ به هم میرسیم یا نه؟» بعد چشمها را آرام آرام باز میکند و در…
ادامه مطلبمهمان مهتاب (رمان بزرگسال، نوجوان) ويرايش جديد ♦ناشر: افق ♦چاپ اول: ۱۳۸۷/ دوم ۱۳۹۳/ سوم ۱۴۰۰ کسانی که رمان هستی را خوانده باشند متوجه خواهند شد که مهمان مهتاب هم…
ادامه مطلبفكر ميكردم حیاط خلوت فراموش شده. كتابي كه سال 82 منتشر شد و در زمان خودش بازتابهايي داشت. از اين كه ديدم در يك جمع كتابخوان اخيراً خوانده و ديده…
ادامه مطلبشريفه كه آمد، آشور خواب بود. طاق باز افتاده بود وسط تخت آهني و از شكاف لبهاي نيمه بازش خرناسه اي خفيف به گوش مي رسيد. تكه نخي، چسبيده به…
ادامه مطلب