
◊مهتاب و دکمهی قرمز
◊(داستان کودک)
◊تصویرگر: سارا میاری
◊ناشر: میچکا
◊چاپ اول: ۱۴۰۱
این کتاب سه قصه دارد. روایت سهنفر از دکمهای که توی ساحل پیدا میکنند و معلوم نیست از کجا آمده.
این داستان به تخیل و آفرینش کودک کمک میکند. او میفهمد که هر شی، حتی یک دکمه هم میتواند داستانی و یا داستانهایی داشته باشد. میفهمد عشق چه نیروی عجیبی است و حتی تا مدتها اثرش را از دست نمیدهد. و لایههای دیگری که در قصه و لابهلای تصویرهای کتاب پیدا خواهد کرد.
پشت جلد کتاب نوشته:
قصه از کجا شروع شد؟ از جایی که مهتاب و پدر و مادرش نشسته بودند کنار دریا، بستتیهایشان را لیس میزدند و به صدای موجها گوش میدادند. بعد دکمهای پیدا کردند و شروع کردند به خیالپردازی. آنها عاشق خیالبازی و قصهسازی بودند. سهتایی روی شنهای ساحل دراز کشیدند و چشمها را بستند و قصههای خودشان را ساختند.
…