داستانها روح دارند
براي راوی داستانهای زندگی «علی اشرف درويشيان» نوجوان كه بودم، تازه پشت لبم سبز شده بود و هي و هي و مدام و مدام داشتم ميشناختم. دنياي هنر را ميشناختم، دنياي ادبيات را ميشناختم، با سبكها آشنا ميشدم با نويسندهها و شاعرها و سينماگرها و … خلاصه دفتر سفيد ذهنم پر ميشد از اسم آدمها…