خود میان بینی نویسنده با راوی (بررسی تحلیلی رمان هستی)
آمنه ( مریم ) ایمان مهر
نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان / کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی
چکیده
بررسی ادبیات کودک و نوجوان برخلافِ ظاهر ساده و قصهوار آن که عموماً هم از روالی خطی برخوردار بوده، به دقتنظر و تأملی وسیع نیازمند است. شاید اگر جوجهاردک زشت اثر هانس کریستین اندرسن مورد نگاه ناقدانه قرار نمیگرفت، همچون بسیاری دیگر از آثار داستانی، به اثری مرده تبدیل میشد. اگرچه از عوامل پایهایِ زندهماندن یک اثر، تنها خود آن اثر است، اما نمیتوان عرصهی نقد و اثرات جانبخش و یا کشندهی آن را نادیده گرفت.
رمان هستی اثر فرهاد حسنزاده از جمله آثاری است که نگاه ناقدین بیشماری را برانگیخت. پرداخت عمیق پرسوناژ، زاویهی دید و لحن داستان، جذبهی فوقالعادهای به ماهیت اثر بخشیده است؛ آنگونه که مخاطب با شروع مطالعهی آن حتّی لحظهای قادر به کنار نهادن آن نیست. علیرغم وجود بحرانهای بیشمار، نحوهی شیرین روایت، داستان را به اثری دلچسب تبدیل کردهاست.
هستی جزو ادبیات خلاقهای به شمار می رود که به صورت بالنده و پیشروندهای در سطح تألیف بر ادبیات ایستا و واپسگرا غلبه دارد. حسنزاده، رمان هستی را بر اساس برخی تجربیات و واقعیات اجتماعی و تمرکز بر شخصیت نوجوانِ اثر با چاشنی متعدد طنز و خنده نوشتهاست. هستی، ماهیتی دفاع مقدسی دارد. جنگ با بار معنایی سرد، خشن، تخریبی و منفی که در ذات خود دارد قاعدتاً باید در ذهن و ذائقهی مخاطبان کودک و نوجوان، اثری نامطلوب بگذارد، مگر آن که نویسنده و آفرینشگر، با به کارگیری چاشنیهای اثربخش، شیرینی و تلخی، جنگ را خواندنی، جذاب و ماندگار کند.
متن ذیل با نگاهی نیمهتحلیلی به بررسی داستان هستی میپردازد. امید است این نگاه، انگیزهی نویسنده را در راستای خلق آثار جدید تر دو چندان کرده و شاهد آفرینشهای ادبی بیشتری از این نویسندهی خلاق باشیم.
کلید واژه: بررسی تحلیلی – هستی – فرهاد حسنزاده