در سفری که سال گذشته به ارمنستان داشتم با این مرد آشنا شدم. گئورک آساتوریان، اصالتاً ایرانی است و از کودکی به ارمنستان رفته و آنجا بزرگ شده، درس خوانده…
ادامه مطلببررسی شخصیتهای مونث در کتاب «این وبلاگ واگذار میشود» پژوهنده: یاشار هدایی رمان «این وبلاگ واگذار میشود» موضوع «عشق دوره نوجوانی» را در گونه «رمان اجتماعی» عرضه میکند. درونمایهی داستان عاشقانه…
ادامه مطلب♦ داستان کوتاه وقتی بابا برایم یک تفنگ خرید، اولش خوشحال شدم. بعد نگاهش کردم و گفتم: «حالا باهاش چیکار کنم؟» بابا گفت: «تفنگ دوست نداری؟» مامان گفت: «آخی! نازی……
ادامه مطلبیادم است قدیمترها که به آرایشگاه میرفتم روی میز سلمانی تعدادی مجله بود و تا نوبتت بشود فرصت داشتی مجلهها را ورق بزنی و مطلبی بخوانی. بعضی از نویسندگان و…
ادامه مطلبسال هفتاد و چهار بود و من در دوره جدید فعالیت حرفهایام شیفتهی رمان نویسی بودم. تجربههایی که باید پشت سر گذاشته میشد تا راه نوشتن طی شود. پس از…
ادامه مطلبشنبه ای خاطرههای تلخ و شیرین همراه شوید با خودنویسم زیرا که با این جوهر خونین باید که شما را بنویسم… باید که شما را بنویسم حالا که میخواهم این…
ادامه مطلبپنج کتابی که در پشت سدهای اداری انتشارات سوره مهر مانده بود، پس از سالها در قدوقامتی تازه و با طراحی ویژهای منتشر شد. چهار رمان نوجوان و یک مجموعه…
ادامه مطلبحتی یک نقطه هم روی کاغذ نگذاشتم. حتی یک کلمه جغرافی هم نخواندم. خواندن!؟ حتی لای کتاب را هم باز نکردم، چه برسد به خواندن. روشنک و فرشته هم همین طور،…
ادامه مطلبايستاده ام روي يك مين. باور كردني نيست، مسخره است؛ ولي با يك پا ايستاده ام روي نقطه ي مرگ خودم و با پاي ديگرم، دور خودم ميچرخم؛ مثل يك…
ادامه مطلبزیر پل دو تا نوشابهی تگری میخوریم و راه میافتیم. جاده صاف مثل کف دست است. باد هم که پشتمان است. یک پشته از خرمشهر تا آبادان نیم ساعته، دو…
ادامه مطلب