حیاط خلوت

حياط خلوت

حياط خلوت 211 314 فرهاد حسن‌زاده
حیاط خلوت

حیاط خلوت

(رمان بزرگسال)

◊ناشر: ققنوس

◊چاپ اول: ۱۳۸۲/ چاپ سوم ۱۳۸۶/ چاپ پنجم ۱۳۹۹

دوستانی که یکدیگر را گم کرده‌اند پس از سال‌ها دور هم جمع می‌شوند تا خاطرات کودکی و نوجوانی را نبش‌قبر کنند. در این میان عشق فراموش شده و آتش زیر خاکستر شریفه و همایون دوباره گرمی‌ می‌گیرد. اما مسئله‌ی اصلی این عشق است یا آشور که در گذر زمان دارد فراموش می‌شود یا خود شریفه که قربانی جنگ شده است؟

حیاط خلوت

♠ برگزيده جشنواره ادب پايداری سال ۱۳۸۳

◊ نامزد جايزه بنیاد ادبی هوشنگ گلشيری

◊ تقدير شده جايزه مهرگان

◊ نامزد جايزه قلم زرين

◊ نامزد كتاب سال ايران

9 دیدگاه
  • جمله آخر کتاب یعنی؟

  • گویی ما از نسل خروسیم.ستیزه گر و پرخاشجو.ما به جای زندگی کردن،جنگیدن را یاد گرفته ایم. گویا اصل جنگ بوده و در حاشیه ی جنگ ما ادای زندگی را در آورده ایم . . . حیاط خلوت رو دوست داشتم چون از دوستی ها میگه! از جنوب و آبادان! و چهره ی زشتی رو که جنگ به شهر و آدما داده به تصویر میکشه #حیاط_خلوت #فرهادحسنزاده #نشرققنوس

    • (گویی ما از نسل خروسیم.ستیزه گر و پرخاشجو.ما به جای زندگی کردن،جنگیدن را یاد گرفته ایم. گویا اصل جنگ بوده و در حاشیه ی جنگ ما ادای زندگی را در آورده ایم ). اين جمله از كتاب حياط خلوت هست؟/ كدوم صفحه ممنون

      • دوست عزیز یادم نیست کدام صفحه بوده؟ حتی یادم نیست این جمله از کتابم باشد. بیست سال از نوشته شدنش می گذره.

  • مریم سمیع‌زادگان 1397-12-19 در 11:09

    چقدر من این رمان شما رو دوست دارم

  • آشور …آشور …چه قدر آشور برای من آشنا بود در این کتاب ، چه قدر دردهاشو با تمام وجود میفهمیدم … آقای حسن زاده عزیز یادم هست از من پرسیدید با آشور بیشتر همدردی کردم یا شریفه ؟..گفتم آشور..

  • اشرف‌آبادی 1397-12-19 در 10:58

    《شریفه روحش زخمیه 》 مردمانمان بویژه مردم خوزستان روحشان زخمیه زخمی و خون روانشان در حال فوران ??

  • فاطمه سرمشقی 1397-06-30 در 22:58

    اصولا كتابهايي كه ميخوانم و دوستشان دارم را در استوري ميگذارم به عنوان نوعي معرفي! اما گاهي كتابي آنقدر دوست داشتني است برايم كه حس ميكنم بيست و چهار ساعت براي معرفي اش خيلي كم است و حالا حياط خلوت فرهاد حسن زاده برايم اين گونه است! كتابي كه مدتها در قفسه كتابخانه ام بود و من بي آنكه دليلش را بدانم از خواندنش فرار ميكردم؛ شايد به خاطر اين كه مي دانستم درباره جنگ است و كم پيش آمده بود از خواندن كتابي با موضوع جنك سرخورده نشوم! شايد به خاطر طرح جلدش بود كه شش پسر جوان را به تصوير كشيده بود و من از كودكي از داستانهاي مردانه بي حضور زنان خوشم نمي آمد و حالا كه كتاب را خوانده ام مي بينم چقدر اين تصوير با داستان مغايرت دارد! طراح جلد نمي دانم بر چه اساس ترجيح داده فقط تصوير پسرهايي را كه بعد از دوازده سال باز همديگر را مي بينند بكشد و نقش زن قهرمان داستان را به كلي ناديده بگيرد؛ و عجيب تر اين كه يكي از اين دوستان قديمي در اين مدت دوري مرده و فقط در داستان گاهي ذكري از او در خاطرات ميشود و با اين همه او روي جلد هست و زني كه باعث و باني تمام اين داستان بوده غايب است! از اين كه بگذريم داستان، يك داستان دوست داشتني و تاثيرگذار است كه خيلي زيبا دنياي آبادان بعد از جنك و آدم هاي درگير با آن را نشان مي دهد! درست است كه گاه حرفها به شعارزدگي نزديك مي شوند و در صفحاتي انكار بيانيه اي ضد جنك را به آن وصل شده مي بينيم، اما شخصيت زن داستان با تمام زنانگي اش بار نكبت رفته بر سر زنان جنك را كه عمري ناديده و ناشنيده باقي مانده اند، به خوبي به دوش مي كشد! شريفه ي اين داستان بر خلاف هستي پُر است از حس زنانكي اي كه با وجود جنگ، مجال رشد پيدا نكرده اما شريفه هيج وقت سعي نكرده آن را با حس هاي مردانه طاق بزند! اين داستان را دوست داشتم به خاطر زنانگي شريفه، به خاطر لحظه هاي عاشقانه اش كه با اين كه مجبور بود انكارشان كند اما ازشان شرم نداشت به خاطر اين كه شريفه زن بودنش را دوست داشت و مثل هستي نميخواست آن را انكار كند گيرم كه مردي بور با چشمان سبز سرنوشتش را به بازي گرفته بود و شريفه در دام سنت، محكوم به سكوت بود اما سكوتش زنانه بود! من عاشق جمله هاي آخر آشور بودم كه خطاب به شريفه گفت كه زندگي اش را به پاي او سوخته و عشقش را به خاطر او فراموش كرده! اين جمله شريفه را نجات داد از تبديل شدن به زني سنتي كه به پاي برادر مجروح و موجي اش محكوم باشد زندگي اش را به نام فداكاري محدود كند در خانه ي پدري! شريفه اهل فداكاري نبود اما اهل معامله چرا! عشق در برابر عشق! زندگي در برابر زندكي وووو

  • من عاشق سورپرایزم.همیشه دوست دارم سراغ کتاب ها و فیلم هایی برم که کمتر در موردشون شنیدم و خوندم.کمتر شناخته شده ها همیشه آدم و سورپرایز میکنن و البته خیلی از مواقع ناامید ولی باز هم ارزشش رو داره…من این کتاب رو به توصیه @maryam_samizadegan عزیز و به سختی پیدا کردم و واقعا از خوندنش سورپرایز شدم و البته خوشحال.کمتر پیش میاد آدم از خوندن کتابی اینقدر لذت ببره و با داستان و شخصیت ها درگیر بشه و در عین حال از نثر و قلم خاص نویسنده شگفت زده…نمی دونم شاید چون من خودم جنوبی هستم و جنگ رو از نزدیک لمس کردم اینقدر تحت تاثیر قرار گرفتم ولی واقعا نمیشه قلم به شدت تاثیر گذار و فنی نویسنده رو منکر شد.امیدوارم بیشتر کتاب بخونیم و بخصوص کتاب ها و نویسنده های خوبی که به هر دلیلی کمتر شناخته شده هستن رو بیشتر و بیشتر به هم معرفی کنیم…
    پ.ن:ژانر جنگ هیچوقت مورد علاقه من نبوده ولی شما هم اگر مثل من هستید این کتاب رو استثنا کنید و از خواندنش حتی با وجود تمام تلخی ها لذت ببرید…

    روزی روزگاری

    فرهاد حسن‌زاده

    فرهاد حسن زاده، فروردین ماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان‌های کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگ‌زدگی مدتی او را از نوشتن به شکل جدی بازداشت. هر چند او همواره به فعالیت هنری‌اش را ادامه داد و به هنرهایی مانند عکاسی، نقاشی، خطاطی، فیلنامه‌نویسی و موسیقی می‌پرداخت؛ اما در اواخر دهه‌ی شصت با نوشتن چند داستان‌ و شعر به شکل حرفه‌ای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد. اولین کتاب او «ماجرای روباه و زنبور» نام دارد که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید. حسن‌زاده در سال ۱۳۷۲ به قصد برداشتن گام‌های بلندتر و ارتباط موثرتر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از شیراز به تهران کوچ کرد…

    دنیای کتاب‌ها... دنیای زیبایی‌ها

    کتاب‌ها و کتاب‌ها و کتاب‌ها...

    فرهاد حسن‌زاده برای تمامی گروه‌های سنی کتاب نوشته است. او داستان‌های تصویری برای خردسالان و کودکان، رمان، داستان‌های کوتاه، بازآفرینی متون کهن و زندگی‌نامه‌هایی برای نوجوان‌ها و چند رمان نیز برای بزرگسالان نوشته است.

    ترجمه شده است

    به زبان دیگران

    برخی از کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های انگلیسی، چینی، مالایی، ترکی استانبولی و کردی ترجمه شده و برخی در حال ترجمه به زبان عربی و دیگر زبا‌ن‌هاست. همچنین تعدادی از کتاب‌هایش تبدیل به فیلم یا برنامه‌ی رادیو تلویزیونی شده است. «نمكی و مار عينكي»، «ماشو در مه» و «سنگ‌های آرزو» از كتاب‌هايي هستند كه از آن‌ها اقتباس شده است.

    بعضی از ویژگی‌های آثار :

    • نویسندگی در بیشتر قالب‌های ادبی مانند داستان كوتاه، داستان بلند، رمان، شعر، افسانه، فانتزی، طنز، زندگينامه، فيلم‌نامه.
    • نویسندگی برای تمامی گروه‌های سنی: خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال.
    • خلق آثاری تأثیرگذار، باورپذیر و استفاده از تكنيك‌های ادبی خاص و متفاوت.
    • خلق آثاری كه راوی آن‌ها کودکان و نوجوانان هستند؛ روايت‌هايی مملو از تصویرسازی‌های عینی و گفت‌وگوهای باورپذير.
    • پرداختن به موضوع‌های گوناگون اجتماعی چون جنگ، مهاجرت، کودکان كار و خيابان، بچه‌های بی‌سرپرست يا بدسرپرست و…
    • پرداختن به مسائلی که کمتر در آثار کودک و نوجوان دیده می‌شود، مانند جنگ و صلح، طبقات فرودست، افراد معلول، اختلالات شخصیتی‌ـ‌روانی و…
    • تنوع در انتخاب شخصیت‌های محوری و كنشگر (فعال). مشخصاً دخترانی که علیه برخی باورهای غلط ایستادگی می‌کنند.
    • بهره‌گیری از طنز در کلام و روایت‌های زنده و انتقادی از زندگی مردم كوچه و بازار.
    • زبان ساده و بهره‌گیری اصولی از ویژگی‌های زبان بومی و اصطلاح‌های عاميانه و ضرب‌المثل‌ها.

    او حرف‌های غیرکتابی‌اش را این‌جا می‌نویسد.

    به دیدارش بیایید و صدایش را بشنوید