چشمبند
میخواستم آهسته بیایم غافلگیرت کنم چشمهایت را با دستهایم ببندم و برای لحظهای صدای خندهات را به آسمان بفرستم
میخواستم آهسته بیایم غافلگیرت کنم چشمهایت را با دستهایم ببندم و برای لحظهای صدای خندهات را به آسمان بفرستم
این مطلب در ماهنامه تجربه ویژه نوروز چاپ شده است خودکشی با سلاح گرم عجب کلاسی دارد. عینهو فیلمها، درِ کشو را باز میکنی، دست لرزانت را جلو میبری و اسلحه را برمیداری. بعد فلاش بک به گذشته. و این جمله به شکل نریشن تو سرت خوانده میشود. در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره……
کفشهای نو معنی انتظار را نمیفهمند و ایستادن و خیره شدن به خط افق کفشهای نو هنوز از راه نرسیده میخواهند پا درمیانی کنند بین من و خودم.
پیدا نمیشود چیزهایی پنهان است و من میدانم پیدا نمیشود روزهایی که با موهای سپید هماندازه است پیدا نمیشود طعم کودکیِ خرما با هستههای فلسفیاش پیدا نمیشود پرندهای که دنبال صدای جیرجیر چرخوفلک تیر خورد پیدا نمیشود روح عکسی که لای کتاب دینی افسرد آه، پیدا نمیشود پیدا نمیشود و من پنهان شدهام میان این…
کتاب «یک، دو، سه طنز» حاوی آثار طنز از چهرههایی چون گلی ترقی،ابراهیم رها، محمدرضا زائری، غلامحسین ساعدی، سیدمهدی شجاعی، شهرام شکیبا، یوسفعلی میرشکاک و صادق هدایت منتشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب که به اهتمام رویا صدر گردآوری و تدوین شده، در واقع دنباله سری کتابهای «طنزآوران امروز ایران» و «یک لب…
فقرا و رفقا و چندتا نقطه/ داستاني از كتاب «هويجبستنی» جلوی در بیمارستان شلوغ بود. یعنی جای پارک پیدا نمیشد. به مامان گفتم: «برو جلوتر شاید گیرت بیاد.» رفت جلوتر شاید گیرش بیاید، اما نیامد. چون بشر به امید زنده است، باز هم رفتیم جلوتر. یک مرتبه از دیدن یک جای خالی خوشحال شدیم و…
گفتو گو پیرامون رمان هستی ♦مریم محمدخانی ◊ موافقید اول از شخصیت هستی شروع کنیم. هستی از کجا آمد؟ هستی از یک ماجرای نیمه واقعی آمد. واقعیاش این بود که یک بار توی بازی فوتبال دست پسرم شکست. او را بردیم بیمارستان و یک شب هم پیش پسرم خوابیدم تا عمل شود و بیاوریمش خانه.…
عباس عبدی (نویسنده) ♥اما کشف من کار ممتاز آقای فرهاد حسنزاده بود. « هستی » کتابی است که گرچه در قد و قامت رمان نوجوانانه نوشته شده، بدون شک یکی از بهترین رمانهای فارسی است که طی یکی دو سه سال اخیر خواندهام. حتی الانواقعاً یادم نمیآید در این مدت رمان دیگری در این حد…
گفتوگو با روزنامه تهران امروز هفتم آبان 1390 ◊ربابه میرغیاثی «رمان نوجوان امروز» عنوان پروژهای بود که یک سال قبلتر به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کلید خورد. قصد و غرض چی بود؟ تألیف رمان برای مخاطب نوجوان. نتیجه چی شد؟ انتشار ده، بیست عنوان رمان طی چند ماه به قلم چند نویسنده…
یادداشتی بر رمان هستی/منتشر شده در روزنامهی تهران امروز ♦ زهرا ماهری داستان هستی با یک تعلیق شروع میشود، آنجا که ما نمیدانیم نوجوان یا شخصیت اول داستان چه جنسیتی دارد. داستان از دم بیمارستانی شروع میشود که با لهجه مردی که تاکسی میخواهد و به نوجوان دست و پا شکستهاش چشم غره میرود میفهمیم داریم داستانی…